پس از قرن هجدهم و ظهور انقلاب در صنعت، كاهش و ضعف در تولیدات كشاورزی به نفع تولیدات صنعتی و تجاری، سبب مهاجرت مردم به شهرها، افزایش فشار جمعیتی به دلیل رشد پایه جمعیتی وكاهش زیرساخت ها و مشكلاتی همچون بیكاری، فراوانی نیروی كار، ترافیك، كمبود مسكن و… دگرگونی عظیمی در نظام های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی كشورها همراه با توسعه شهرها و افزایش جمعیت، بنیان زندگی جدیدی استوار گردید(شیعه، 1376 ،ص 17-19). بنابراین باتوجه به این تغییرات گوناگون توجه دقیق به جمعیت وآثار آن روزبه روز ضروری تر می باشد (فرید، 1381(.
1-1 بیان مسئله
شهرها پرجمعیت ترین سکونتگاه های انسانی هستند و به طور معمول تفاوت های اساسی به لحاظ اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و در نهایت شکلی و کالبدی با روستاها دارند. بنا به نوع و میزان خدمات قابل ارائه در شهر و شدت و ضعف عوامل جاذب شهری به خصوص کار و اشتغال، همواره انسان ها به شهرنشینی و اسکان در شهرهای بزرگ و مهم تمایل دارند. همچنین با وجود عوامل دافع در روستاها و نیز شهرهای کوچک و روستاشهرها ، سیل مهاجرت به سوی شهرهای بزرگ روان است. (همان،24)
در كشورهای در حال توسعه و از جمله در ایران، مهاجرت از روستا به شهر در زمره مهمترین مسائل اجتماعی و اقتصادی به شمار می آید. این مهاجران هم در مبدأ و هم در مقصد، مسائل و مشكلاتی ازجمله بروز نابسامانی های متعدد ناشی از فشار بر منابع و امكانات محدود جوامع شهری، بیكاری و كم كاری، كمبود فضاهای زیستی و آموزشی، آلودگی هوا و محیط زیست، سالخوردگی و زنانه شدن نیروی كار كشاورزی، تخلیه روستاها و غیره را به وجود می آورند. (قاسمی اردهایی، 53:1387(
این مسئله به منزله تهی شدن مناطق روستائی از سرمایه های انسانی کارآمد می باشد و از نظر تقاضا برای ایجاد مشاغل شهری به مراتب مشکل تر و گران تر از مشاغل روستائی هستند، لذا هزینه اشتغال زائی نیز افزایش می یابد و با توجه به شرایط مذکور می توان دریافت که مهاجرت عاملی مهم در شدت بخشیدن به نابرابری های ساختاری شهر نسبت به روستا است.(قهاری، 1377: 69)
باتوجه به اهمیت این مسئله، دانشمندان زیادی به تحولات جمعیت و مهاجرت پرداخته اند. از مهمترین این افراد می توان به استارک، مایکل تودارو، راونشتاین و… اشاره کرد. استارك شخصی است كه نظریه ی محرومیت نسبی را مطرح كرده است. بدین معنی که اگر برخی خانواده ها درآمد بیشتری داشته باشند، خانوارهای فقیر هم به طور نسبی و هم به طور مطلق احساس محرومیت می كنند و انگیزه به مهاجرت به همان نسبت بالا خواهد رفت (نامه ی انجمن جمعیت شناسی ایران، 1386: 134) مایكل تودارو مهاجرت شدت یافته از روستا به شهر را با بیكاری رو به تزاید در مناطق روستایی توضیح می دهد. فرضیه نمادین وی این است كه مهاجرت عمدتا پدیده ای اقتصادی است و با وجود بیكاری در مناطق روستایی مهاجرت امری منطقی است. راونشتین معتقد است علت حاشیه نشینی را می بایستی در میان جذابیت های مناطق شهری و دافعه ها و عوامل بازدارنده محیطهای روستایی جستجو نمود. (تودارو، 1367:18)
براساس سرشماری سال 1385، حدود 15844730 نفر یا 5/22 درصد از کل جمعیت کشور درشش نقطه شهری کشور تهران، اصفهان، تبریز، مشهد، کرج و شیراز تمرکز یافتهاند. نتایج سرشماری سال 1385 نشان می دهد نزدیک به یک سوم یا 27 درصد مهاجران وارد شده به شهرها طی دهه 1385-1375 نیز توسط این شش کلانشهر جذب شده اند .(مرکز آمار، سرشماری سال 85)
از نظر موقع ریاضی این شهر بین 35 درجه و 46 دقیقه تا 35 درجه و 51 دقیقه عرض شمالی و 50 درجه و 54 دقیقه تا 51 درجه و 3 دقیقه طول شرقی قرار گرفته است. ارتفاع متوسط این شهر از سطح دریا 1321 متر میباشد.(همان)
با رشد روز افزون جمعیت و شدت گرفتن آن در شهرهای بزرگ و تبدیل آنها به کلان شهرها، وقتی شهر نتواند همگام با این رشد جمعیت، توسعه یابد و فاقد برنامه ریزی لازم باشد، توان خود را برای پذیرش این جمعیت از دست می دهد و در حقیقت توسعه متعادل و برنامه ریزی شده شهر از توسعه بی رویه شهر عقب می ماند و مشکلات عدیده ای را بروز می دهد. این مشکلات در صورت حاکم بودن مدیریت ضعیف شهری، بزرگ تر، وخیم تر و متعدد می شود و آسیب های جدی به محیط زیست، سلامتی جسم و روح و روان انسان ها و جامعه وارد می آورد. (آسایش، 1377) بدین جهت مطالعه تحولات جمعیتی و چگونگی آن جهت برنامه ریزی بهتر و کارآمدتر ضروری می نماید.
1-1-1 سوالهای تحقیق
در این پژوهش در پی یافتن پاسخ برای سوالات زیر خواهیم بود:
1) روند تحولات جمعیتی شهر کرج طی دهه های 75 تا 90 چگونه بوده است؟
2) روند مهاجرت در محدوده شهرکرج با چه نرخ رشد و تحت تاثیر چه عواملی رخ داده است؟
3) رشد جمعیت شهرکرج و روند مهاجرت در آینده چگونه خواهد بود؟
1-2 پیشینه تحقیق
به طور سنتی موضوع مهاجرت تا اواخر دهه 60 میلادی در حوزه مطالعات اجتماعی و جامعهشناسی قرار داشت و اقتصاددانان كمتر وارد این حوزه میشدند. اما از اواخر دهه 60 اقتصاددانانی از جمله «گری بكر» به صورت فعالانه وارد حوزه بررسی عوامل تأثیرگذار بر مهاجرت و شناخت فرآیند آن برآمدند. (قاسمی اردهایی،1385:18) بنابراین در یك تقسیمبندی كلی میتوان عوامل مؤثر بر مهاجرت را به دو دسته عوامل اقتصادی و عوامل غیراقتصادی دستهبندی كرد. اما از آنجا كه مهاجرت در اغلب موارد موضوعی انتخابی است كه فرد با توجه به محدودیتهای محیط پیرامون و پیشبینیهای آینده بدان اقدام میكند و با خصوصیات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و جمعیتی وی در ارتباط است، نقش و میزان نفوذ عوامل اقتصادی و غیراقتصادی و میزان اثرگذاری هر یك از آنها در نقاط مختلف متفاوت است. (همان)
«اندرسون» فقر روستاییان را عامل اصلی مهاجرت به شهر ها می داند و معتقد است كه روستاییان برای فرار از آسیب های ناشی از فقر روانه شهرها می شوند(Anderson, 2002)
«پومین» خاطر نشان می سازد كه فرایند شهرنشینی به نوع خاصی از مهاجرت به نام مهاجرت دسته جمعی از روستاها منجر می شود كه از این حیث روستاها به وسیله شهرها خالی از سكنه می گردند. به زعم وی، هر چند در تمام انواع مهاجرتها جابه جایی بین بخش های مختلف مناطق اتفاق می افتد و در آنها جریان ها و ضد جریان هایی وجود دارد كه از لحاظ حجم كم و بیش برابرند، ولی مهاجرت روستایی كرارا به صورت نامتقارن بوده است، زیرا جریان از روستا به شهر بسیار بیشتر از جریان های دیگر بوده است. (Pumain,2006:329-338)
«مطالعه لور و همكاران » در سال 2008 بر روی 16 كشور عضو سازمان همكاری های اقتصادی نشان دهنده تاثیر معنی دار متغیرهای درآمد ، جمعیت و عوامل جغرافیایی بر مهاجرت بوده است. در الگوی ارائه شده توسط محققان شاخص های كیفیت زندگی بر مهاجرت تاثیر معناداری نداشته است. (Lour, 2009)
«محمد حسین پاپلی یزدی و همكاران» مهمترین علل مهاجرت های روستا – شهری را در استان خراسان مسأله افزایش جمعیت و در نتیجه آن، كمبود زمین و عدم اشتغال در روستاها دانسته اند.(پاپلی یزدی و همكاران،1366: 77-123)
«قاسمی اردهایی » در پژوهش خود با استفاده از روش تحلیل محتوا در پایان به بررسی علل مهاجرت روستاییان به شهرها – پایان نامه های تحصیلی، مقطع زمانی 83-59 پرداخته است. در این بررسی علل مختلف مهاجرت روستا – شهر چهار علت اقتصادی (كمبود تسهیلات در روستا و بیكاری)، اجتماعی – فرهنگی (نبود مراكز آموزش دانشگاهی و كمبود مراكز آموزش و پرورشی )، جمعیت شناسی (بالا بودن رشد جمعیت و طبیعی – كشاورزی) ، كمبود زمین و آب خلاصه شده است. این بررسی، بر اساس یافته ها بیش از 50 درصد علل مهاجرت روستا به شهر را علت اقتصادی تبیین می کند. ( قاسمی اردهایی؛ 75:1385)
«مسعود مهدوی» بر این باور است كه مهاجرت روستاییان به شهرها دارای دو بعد عمده است: اول رشد بی رویه جمعیت روستایی و در نتیجه، حدوث جمعیت مازاد روستاها كه به مهاجرت منجر می شود، زیرا روستاها در كشور ما توان محیطی و ظرفیت های تولیدی محدودی دارند و چنانچه سرمایه گذاری لازم صورت نگیرد، توان نگهداشت جمعیت اضافه را ندارند و جنبه دوم مهاجرت روستایی، در اختلاف سطح زندگی در دو محیط شهر و روستا نهفته است. (مهدوی، 1377:142)
« عباس عربمازار و علی كشوریشاد» نیز در مطالعه پیرامون بررسی اثر تغییرات ساختار سنی جمعیت بر رشد اقتصادی، با استفاده از ارقام دوره 1381-1338 نشان دادهاند كه یك درصد رشد نسبت جمعیت 64-15 ساله به كل جمعیت در بلند مدت باعث 27/1 درصد و یك درصد رشد نسبت نیروی كار شاغل به جمعیت 64-15 ساله باعث 89/1 درصد در رشد GDP سرانه میشود.( عرب مازار، كشوری شاد،1384)
«عباس سعیدی» معتقد است تحولات جمعیتی و مهاجرت های روستایی در كشورهای در حال توسعه و از جمله ایران، در مقایسه با آنچه در دنیای پیشرفته اتفاق افتاده است، تفاوت های اساسی داشته و دلایل آنها متفاوت است، زیرا مهاجرت های روستایی در كشورهای عقب مانده بیشتر ناشی از رکود نواحی روستایی و ضعف دولت ها در خدمات رسانی روستایی است كه مهاجرت های ناخواسته را نتیجه داده است ، در حالی كه در كشورهای صنعتی نیاز صنایع شهری به نیروی كار همراه با پیشرفت دركشاورزی و مكانیزه شدن آن به این مسأله دامن زده است. (سعیدی، 89:1377)
1-3 اهداف خاص تحقیق
با عنایت به ماهیت بحث اهداف خاص تحقیق جایگزین فرضیه و به شرح زیر مطرح شده است:
1) شناخت روند تغییرات ویژگی های جمعیتی شهر کرج
2) شناخت نقش و سهم مهاجرت در افزایش جمعیت شهر کرج
3) شناخت روند تغییرات ویژگی های جمعیتی شهر کرج در 10 سال آینده (1400)
1-4 اهمیت و ضرورت تحقیق
در کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران، مهاجرت از روستا به شهر در زمره مهمترین مسائل اجتماعی و اقتصادی به شمار می آید. این مهاجران هم در مبدأ و هم در مقصد مسائل و مشکلاتی از جمله: بروز نابسامانی های متعدد ناشی از فشار بر منابع و امکانات محدود جوامع شهری، بیکاری و کم کاری، کمبود فضای زیستی و آموزشی، آلودگی هوا و محیط زیست، سالخوردگی و تغییرات نسبت جنسی، تخلیه روستاها و غیره را به وجود می آورند. طبق نظریه گزینشی بودن مهاجرت، در اولین فرصت، بعضی از افراد، مهاجرت را بر می گزینند و بعضی ماندن را، این امر بر حسب تصادف نیست. معمولاً مهاجر ویژگی هایی دارد که موجب می شود زمینه های رفتن یا ماندن را در مقایسه با آنهایی که می مانند، متفاوت ارزیابی کند. (اوبرای، 1370: 82)
بررسی های داخلی و خارجی که درباره مهاجرت به خصوص مهاجرت از روستا به شهر انجام شده، توافق دارند که تمایل و تصمیم گیری برای مهاجرت به سن و جنس و تحصیلات بستگی دارد. (غفاری مقدم، 1386)
تا چند دهه قبل، تصور میشد كه مهاجرت داخلی فرایندی طبیعی است كه كارگران اضافی به تدریج از بخش روستایی خارج میشوند تا نیروی كار مورد نیاز برای رشد صنعتی شهری را فراهم كنند. تصور میرفت كه این فرآیند از نظر اجتماعی مفید است زیرا فرض میشد منابع انسانی از مكانهایی كه تولید اجتماعی آنها اغلب صفر است به مكانهایی كه این تولید نهایی نه تنها مثبت بلكه در نتیجه تراكم سرمایه و پیشرفت تكنولوژی به سرعت در حال رشد است، جابهجا میشوند. (تودارو، 1383، 284).
اما بسیاری از صاحبنظران معتقدندكه اثرات مهاجرت در فرآیند توسعه شهری بسیار حادتر از تشدید بیكاری و كمكاری نیروی شهر است. این آثار به طور شدیدتر در رشد اقتصادی، خصوصیات رشد و بهویژه در توزیع درآمد خود را نمایان میسازد. در نتیجه شناخت خصوصیات مهاجران و عوامل تعیینكننده مهاجرت، برای درك بهتر ماهیت و خصوصیت توسعه و تدوین سیاستهای مناسب برای تأثیرگذاری بر آن اهمیت بالایی داشته و ضروری به نظر می رسد. (همان)
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
1-5 چارچوب نظری
از بارزترین نمونه های تحرك جمعیتی که به صورت ترك روستا برای زندگی در شهر جلوه می کند، مهاجرت روستا – شهری است. این نوع مهاجرت، از دیرینه ترین و پایدارترین پدیده های تاریخ و تمدن بشری است که پس از انقلاب صنعتی و در عصر نوین، بسیار گسترش یافته است. مهاجرت های روستا شهری یکی از انواع بسیار بااهمیت و شایع مهاجرت هستند. تقریباً در طول تاریخ بشر، در همه کشورها و زمان ها، مهاجرت از روستا به شهر وجود داشته است. اندیشمندان با توجه به دیدگاه های نظری رایج در علوم اجتماعی، به تفسیر و تبیین این پدیده می پردازند. مهاجرت های روستا شهری، جزءلاینفک فرایند توسعه اقتصادی است، به طوری که برخی از اندیشمندان، توسعه اقتصادی را معادل انتقال نیروی کار از بخش کشاورزی به صنعت تعریف می کنند. اکنون پژوهش های بسیاری درباره مهاجرت های روستا- شهری انجام شده و نظریه های بسیاری زیادی درباره آن مطرح گردیده است.(لوییس 1954، فی و رنیس 1961)
مطالعه در مورد اینکه این حرکت امواج انسانی از چه ساز و کارهایی (مکانیسم) تبعیت می کند و یا انگیزه های این گونه انسان ها اساساً چیست و به طور کلی آیا می توان برای حرکت انسان ها (مهاجرت) قانونمندی خاص را در نظر گرفت، منجر به ارائه دیدگاه های مختلفی گردید. در سطور بعدی به نظرات و دیدگاه های عمده طرح شده در زمینه مهاجرت پرداخته می شود.
1-5-1 مدل های جاذبه و دافعه
الف) عواملی که باعث دافعه انسان ها از محل اسکان خود (منطقه مبدا) شده است.
ب) عواملی که باعث جذب آنها در منطقه مقصد می گردد.
براساس این نظریه، عوامل اقتصادی – فیزیکی نامناسب در یک مکان موجب می شود که افراد محل زندگی خود را ترک کرده و به مکان دیگری که از نظر اقتصادی، اجتماعی و فیزیکی در شرایط بهتری هستند، نقل مکان کنند.( Robert Cohen, 1996) در اینجا به دو مدل مشهور ارائه شده در این زمینه می پردازیم:
1-5-2 مدل راونشتاین
– مهاجرت و مسافت: براساس نظر روانشتاین اکثر مهاجرین مسافت کوتاهی را طی می کنند و با افزایش مسافت میزان مهاجرت کاهش می یابد. به عبارت دیگر میزان مهاجرت با فاصله رابطه دارد.
-مهاجرت مرحله ای: به اعتقاد روانشتاین مهاجرت به صورت یک مرحله ای انجام می پذیرد و آهنگ مهاجرت در جهت مراکز تجاری و صنعتی است. در این فرآیند روستاییان روستاهای دوردست شکاف هایی را که در جمعیت روستاییان که اهالی آنها به شهر مهاجرت نموده اند را پر می نمایند.
-جریان و ضد جریان: هر یک از جریان های اصلی مهاجرت یک ضد جریان جبرانی را ایجاد می کند.
– اختلاف روستا – شهر در تمایل به مهاجرت: اهالی شهرک ها نسبت به اهالی نواحی روستایی کمتر مهاجرت می نمایند. به عبارت دیگر هر چه اختلاف مبدا و مقصد کمتر شده احتمال مهاجرت نیز کمتر می شود.
-افزونی شمار زنان در بین مهاجرین در مسافت های کوتاه: به نظر می رسد که تعداد زنان در بین مهاجران مسافت های کوتاه نسبت به مردان برتری داشته باشند.
– تکنولوژی و مهاجرت: راونشتاین معتقد است با افزایش تکنولوژی، مهاجرت بیشتر صورت می پذیرد.
-غلبه انگیزه های اقتصادی: قوانین بد یا ظالمانه؛ مالیات سنگین، عدم جاذبه های اقلیمی، شرایط اجتماعی نامساعد و حتی اجبار و غیره در بروز مهاجرت موثر هستند ولی هیچ یک از این عوامل بیش از ملاحظات مادی و اقتصادی برتری ندارند. در سه چهارم قرنی که گذشت، نظریات راونشتاین مورد اعتراض شدید بعضی از نظریه پردازان قرار گرفته است با این وجود هنوز نظرات وی مورد اقتباس بسیاری نیز قرار می گیرد.)همان)
1-5-3 مدل اورت اس. لی
اورت اس. لی بر نظریه جذب و دفع تاکید نموده و آن را منشاء بروز مهاجرت می داند. تاکید لی بر موانع مداخله گر است آنچنان که اظهار می دارد: بین دو مکان مجموعه ای از موانع مداخله گر وجود دارد که در مواردی مقدار آن کم و در مواردی نیز این میزان زیاد است. مهم ترین مانع مطالعه شده فاصله است.البته افراد مختلف تاثیرات متفاوی را از بین موانع می پذیرند. (Lee Everett, 1966:14)
واضح است که مجموع عوامل مثبت و منفی در مبدا و مقصد برای مهاجر یا مهاجرین با هم متفاوت هستند. در عین حال ممکن است طبقاتی از مردم که به گونه مشابه به مجموعه عوامل در مبدا و مقصد واکنش می دهند را بتوان از یکدیگر تفکیک کرد.(همان، 15)
اثر هر یک از عوامل بنا به شخصیت و ویژگی های فردی، مثلا سن، جنس، میزان تحصیلات، سطح مهارت، نژاد، گروه های قومی و غیره متفاوت خواهند بود، این عوامل (مثبت، منفی، خنثی) برای اشخاص مختلف هم در مبدا و هم در مقصد متفاوت خواهد بود. مثلا آب و هوای خوب، عامل جاذب و آب و هوای نامناسب، عامل دافع برای افراد است، یا اینکه یک نظام آموزشی خوب ممکن است برای کودکان و نوجوانان جزو عوامل مثبت و برای کودکان و نوجوانان دیگر جزو عوامل منفی باشد، زیرا مالیات زیادتری برای تامین بودجه آموزش و پرورش آن منطقه باید بپردازند، در صورتی که برای مرد مجرد مشمول مالیات در این حالت، نظام آموزشی از عوامل خنثی به شمار می آید. لی همچنین در این مدل در مورد زمینه مهاجرت، گسترش جریان و ضد جریان مهاجرت و بالاخره ویژگی های مهاجران نیز پرداخته است.(همان، 24)
1-5-4 نظرات زیمپ و استافر
زیمپ نیز به عوامل مداخله گر معتقد است و آن را به شکل رابطه معکوس بین فاصله با مهاجرت نشان می دهد. وی با الهام از قانون جاذبه نیوتن، پیشنهاد می نماید که برای تخمین مهاجرت بین دو مکان می توان از فرمول زیر استفاده نمود.
جاذبه= popd÷D
در فرمول فوق جمعیت Po جمعیت مکان مبدا و pd جمعیت مکان مقصد و D فاصله ای است که دو مکان مزبور را از هم جدا می سازد.
استافر نیز به مسئله موانع مداخله گر را به شیوه مثبت و منفی می نگریست و نظریه (فرصت های مداخله گر) را تنظیم نمود. براساس این نظریه مهاجرت انجام شده بین دو مکان رابطه مستقیم با فرصت های جاذب مثل اشتغال، مسکن و غیره دارد. (حاج حسینی، 1385)
1-5-5 نظریه لاوری و راجز
لاوری و راجز نیز نظریه جذب و دفع را مورد آزمایش قرار دادند و مشابه استافر و زیمپ شرایط اقتصادی و اجتماعی مبدا و مقصد را ملحوظ داشتند. اگر چه نتایج حاصل از بررسی آنها محرک های اقتصادی را عامل مهاجرت در آمریکا می دانند، ولی برای یافتن علت های مهاجرت، پایه های عقلانی بیشتری را مورد نیاز می دانند. هر دو دریافتند که مهاجرت از مکان مبدا (I) به مکان مقصد (J) رابطه مستقیم با سطح بیکاری در مکان های مبدا و مقصد دارد.(همان)
1-5-6 نظرات اسکوتز و شاستاد