الدورسی (1997-1931) معمار ایتالیایی از پیروان مکتب خردگرایی، معماری بناهای تاریخی را در بر گیرنده خاطرات، افکار و آثار نسل متعدد در گذشته می داند و نقش آن ها را در خلق هویت اساسی می داند.
شورای عالی معماری و شهرسازی ایران در تعریف بافت تاریخی شهری، بیان می کند که: «بافت تاریخی شهری به عرصه هایی از محدوده قانونی شهرها اطلاق می شود که به دلیل فرسودگی کالبدی و فیزیکی، عدم برخورداری مناسب از دسترسی سواره، تاسیسات، خدمات و زیر ساخت های شهری آسیب پذیر بوده و از ارزش مكانی، محیطی و اقتصادی نازلی برخوردارند» (شورای عالی شهرسازی و معماری ایران، 1383: 2). هدف از بهسازی و نوسازی بافت های تاریخی شهری، حفاظت بافت تاریخی و بناهای فرهنگی و همچنین پاسخ به نیازهای شهری می باشد و موجب می گردد خرابی های گذشته و آسیب های وارد بر بنا ترمیم شده و عملكرد جدید متناسب با نیازهای زندگی روز شکل گیرد.
فصل اول: کلیات پژوهش
1-1-بیان مساله پژوهش
هویت کالبدی به معنای صفات و خصوصیاتی است که جسم شهر را از غیر متمایز کرده و شباهتش را با خودی آشکار می کند. این صفات به صورتی باشند که جسم شهر، در عین حفظ تداوم زمانی، در حال تحول و تکامل نیز باشد و در نهایت به پیدایش یک کل منجر شود. هویت کالبدی از لحاظ مفهومی مترادف با اصطلاحات «شخصیت» و «حس مکان» است.
معیارهای ارزیابی هویت کالبدی به شرح زیر است:
– تمایز/تشابه، به معنای تمایز از غیر و تشابه با خودی
– تداوم/ تحول، به معنی پیوند با گذشته و عدم انقطاع (تداوم معنی و ارزش های خودی) در عین نوآوری و خلاقیت با توجه به شرایط زمانه (خود ماندن ولی همان نماندن)
– وحدت/ کثرت، به معنی پیوند بین اجزای متفاوت، ناهمگون و حتی متضاد، به گونه ای که در کنار هم یک کل را به وجود بیاورند. نظریه های زمینه گرایی و منطقه گرایی پایه نظری تفسیر و تشریح معیارهای فوق در حوزه های معماری و طراحی شهری هستند (میرمقتدایی، 1383: 2).
هویت مقوله ای هنجاری و ارزشی است که لازمه ی بحث در خصوص آن ارزش گذاری و موضع گیری هنجاری است. در بسیاری از متون تخصصی و پژوهش ها، مطالعه ی هویت در محیط مصنوع با توجه به نظریه های ادراک محیط و علوم رفتاری انجام شده است. در این پژوهش ها، هویت به معنی احساس تعلق و «این همانی» با محیط در نظر گرفته شده و معیارهایی مانند احساس امنیت، خاطره انگیزی، حس معلق و وابستگی به منظور ارزیابی هویت تدوین شده و به کار رفته اند (دانشپور، 1380).
در پژوهش حاضر قصد داریم عوامل تاثیرگذار بر هویت کالبدی بافت تاریخی شهر اردبیل را مورد بررسی قرار دهیم. با وجود اینکه بناهای تاریخی شهر اردبیل تا حدودی بررسی و معرفی شده، ولی ساختار کالبدی این شهر تاکنون کمتر شناخته شده است. این مسئله در خصوص اغلب شهرهای ما مصداق دارد، بطوریکه هنوز تاریخ شهرسازی جامعی در مورد شهرهای ایران وجود ندارد.
اردبیل از شهرستان های شمال غربی کشور است و از سه بخش مرکزی (اردبیل)، هیر و سرعین و یازده دهستان تشکیل شده است. از بناهای تاریخی این شهرستان می توان به دهکده آتشگاه، مسجد جمعه اردبیل، مقبره شیخ امین الدین جبرئیل، بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی، پیکره سنگی بابا داوود عنبران و بازار تاریخی اردبیل اشاره کرد. در این پژوهش به منظور بررسی های کالبدی، ابتدا شناخت عناصر ساختار اصلی شهر اردبیل صورت می گیرد، منظور از ساختار اصلی، مجموعه پیوسته ای است مرکب از عناصر اصلی و فعالیت های اصلی شهر که فضاهای شهری آن یعنی میدان ها و خیابان ها را تشکیل می دهد. این عناصر در گروه عناصر طبیعی و عناصر مصنوع طبقه بندی می شوند. عناصر طبیعی عبارتند از ناهمواری ها، رودخانه، پوشش گیاهی و عناصر مصنوع عبارتند از ابنیه و مراکز فعالیتی، فضای سبز و باز شهری، شبکه راه ها. در ویژگی های عملکردی و فعالیت ها علاوه بر شناخت کارکردهای مختلف شهری عناصر، ابعاد اجتماعی- فرهنگی و ابعاد اقتصادی فعالیت ها نیز مورد بررسی قرار می گیرند. در بررسی ویژگی های بصری، نشانه های شهری و شبکه نمادین شهر نیز مطالعه خواهند شد.
1-2-سوالات پژوهش
سوالات مطرح در این پژوهش به قرار زیر است:
– وجود فضاهای باز در بافت تاریخی شهر اردبیل تا چه اندازه بر هویت کالبدی این شهر تاثیر گذار است؟
– آیا وجود محلات با قدمت زیاد در بافت تاریخی شهر اردبیل موجب هویت بخشی این شهر شده است؟
– آیا وجود میادین قدیمی در بافت تاریخی شهر اردبیل تاثیر زیادی بر هویت کالبدی شهر داشته است؟
– چگونه می توان محلات تاریخی شهر اردبیل را به فضای شهری با هویتی تبدیل کنیم؟
1-3-فرضیه های پژوهش
– وجود محلات با قدمت زیاد در بافت تاریخی شهر اردبیل موجب هویت بخشی به این شهر شده است.
– وجود فضاهای باز در بافت تاریخی شهر اردبیل تاثیر زیادی بر هویت کالبدی شهر داشته است.
– وجود میادین قدیمی در بافت تاریخی شهر اردبیل تاثیر مهمی بر هویت کالبدی شهر داشته است.
1-4-اهداف پژوهش
از نظر طبقه بندی بر مبنای هدف، این پژوهش کاربردی است که پیامد آن به دست آوردن نتایج کاربردی در زمینه ی عوامل موثر بر هویت کالبدی بافت تاریخی شهر اردبیل می باشد. اهداف تحقیق حاضر با توجه به بیان مسئله، به شرح زیر می باشد:
– شناسایی عوامل تاثیرگذار بر هویت کالبدی بافت تاریخی شهر اردبیل
– بررسی و شناخت ساختار کالبدی شهر اردبیل و سلسله مراتب کالبدی و فضایی و اجزای هویتی این شهر
– ارائه ی راهبردهایی در جهت با هویت نمودن بافت های قدیمی و تاریخی شهر اردبیل
1-4-1-كاربردهای متصور از تحقیق
از جمله کاربردهای متصور از این تحقیق می توان به ارائه راهکارهایی به منظور بهره گیری از امکانات بالقوه شهری که در بافت های تاریخی شهر اردبیل رها شده اند و مداخله در بافت های تاریخی به منظور بهسازی، مقاوم سازی و استحکام بخشی این بناها اشاره کرد.
1-4-2-اهداف کاربردی پژوهش
این پژوهش میتواند توسط برنامهریزان شهری، شهرداری و مهندسین شهرسازی و کلیه محققان و پژوهشگران و دنشجویانی که در زمینه مشغول تحقیق و پژوهش می باشند؛ مورد استفاده قرار گیرد.
1-5-تعاریف و مفاهیم مربوط به پژوهش
- بافت
گستره ای هم پیوند که از بناها، راه ها، مجموعه ها، فضاها، تاسیسات و تجهیزات شهری و یا ترکیبی از آنها تشکیل شده باشد، بافت نامیده می شود(حبیبی،1386).
- بافت تاریخی
بخش هایی از شهر که منعکس کننده ی ارزش های فرهنگی – تاریخی شهر بوده و از تعامل انسان و محیط پیرامون او در طول تاریخ به دست آمده است، بافت تاریخی شهر نامیده می شود. بافت تاریخی فقط یک مسئله کالبدی نیست، بلکه مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را نیز در بر می گیرد. خصلت اساسی کالبدی بافت تاریخی شکل گیری هماهنگ، مداوم، پیوسته، یکپارچه در طول تاریخ است. در واقع بافت تاریخی بافتی است که در طول زمان و براساس تجارب گذشتگان، روند تکاملی خود را طی کرده است. بافت قدیمی از اوضاع توپوگرافی و اقلیمی، تاریخی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تاثیر گرفته و ساختار خود را با شرایط زمانی و مکانی وفق داده است(همان).
- روش های مواجه با بافت های تاریخی
حفاظت از میراث فرهنگی و آثار تاریخی به دوران پیش از میلاد مسیح باز می گردد. در دوران گذشته، اعتقاد و باورهای مردم، نگهداری و حفظ بناها و آثار با ارزش را تضمین می کرده است. احیا و هویت بخشیدن به آثار با ارزش باعث رونق و پویایی گذشته خواهد شد.
- احیاء
احیاء مجموعه اقداماتی می باشد که برای بازگرداندن حیات مجدد و یا زندگی مجدد به بنا، مجموعه و یا فضاهای شهری مورد نظر صورت می پذیرد.
- بهسازی
بهسازی بافت های فرسوده به منظور بهبود کالبد که نتیجه فرسایش فعالیت تحقق یافته است، در کوتاه مدت صورت می پذیرد. در واقع بهسازی زمانی صورت می گیرد که فرسودگی نسبی فضا از لحاظ عملکردی حاد شده باشد.
- نوسازی
نوسازی مجموعه اقداماتی است که زمانی انجام می گیرد که فضای شهری، مجموعه بنا و محله از کارکردی مناسب و معاصر برخوردار بوده، ولی فرسودگی نسبی کالبدی-فضایی سبب کاهش بازدهی و کارایی آن شده است. ارزش های معماری باید حفظ شوند در هر حال وقتی صحبت از تک بناها مطرح باشد، آنها باید حفظ شوند و چنانچه بر سر هسته کامل بافت های با ارزش شهری باشد، باید جمله آنها به طور کامل حفاظت و بهسازی شوند.(همان)
امروزه بافت های قدیمی یا متروک و تخریب شده یا بدون هیچ تفاوتی مانند بقیه نقاط شهر نوسازی می شوند، یعنی بدون اینکه ساختار شهریشان تجدید بنا شود(حناچی،1387).
- تجدید حیات
برای بازگرداندن حیات مجدد و یا زندگی مجدد به بنا، مجموعه یا فضای شهری، این اقدامات صورت می گیرد. این اقدامات می توانند در سازمان کالبدی – فضایی صورت پذیرد و سبب حذف یا اضافه نمودن بخش هایی از سازمان کالبدی – فضایی بافت کهن شوند، بی آنکه به کلیت آن خدشه ای وارد شده باشد معاصر سازی مورد نظر در این اقدامات، تمام عرصه های اجتماعی اقتصادی، فرهنگی و کالبدی را شامل می شوند.
ناهماهنگی محیط مصنوع در شهرهای امروزی و رشد بی رویه آن نه تنها ارزش کالبدی شهر را دستخوش تحولات ناخواسته و ویرانگر کرده بلکه تاثیر مستقیم و غیرمستقیم بر محیط و مناظر ارزشمند و امکان ادراک فضایی انسان نهاده است. بسیاری از تصمیمات کالبدی در مقیاس شهرها، تاثیر مستقیمی بر تخریب بافت های کهن و با ارزش شهرها گذاشته است. بافت های قدیم نیاز به تداوم حیات دارند و ارتقاء کیفیت اجتماعی در آنها باید مورد توجه قرار گیرد و این امر در گرو روز آمد کردن آنها با دید هویت فرهنگی است(حناچی، 1387).
- مرکز تاریخی شهر
برای بروز و حضور حیات مدنی که در عرصه های مختلف تاریخ همواره مکانی به نام مرکز تاریخی شهر وجود داشته است که نقش مرکزیت شهر را ایفا می کرده است (حبیبی، 1386).
- فضای شهری
تنها ویژگی های کالبدی و هندسی فضای شهری نمی تواند اجازه دهد تا اگاهانه فضای باز بیرونی را در عرصه شهر یک فضای شهری قلمداد نمود، بلکه حضور انسان و تعامل اجتماعی که در عرصه شهر صورت می پذیرد نقشی غیر قابل انکار در تداعی و تداوم معنای فضای شهری در ذهن مخاطب ایفا می نماید. بدون شک کیفیت بهره برداری از فضای عمومی شهر – رفتار اجتماعی – ارتباط مستقیمی با کیفیت شکل گیری تصویر ذهنی فرد از شهر و فضای شهری خواهد داشت. بنا بر این تعریف زمانی می توان فضای ما بین ساختمان های شهر را فضای شهری قلمداد نمود که شکل گیری و تکامل گونه های مختلف و متنوعی از عملکرد و رفتار اجتماعی در آن عرصه در ذهن مخاطب درک شود. به بیان دیگر فضای شهری بستر شکل گیری فعالیت، رفتار و تعامل اجتماعی شهروندان در عرصه شهر خواهد بود(اصانلو، 1390).
- هویت
در بررسی واژه هویت از لحاظ لغوی، می توان گفت که: «هو» به معنای او گرفته شده است و به ذات خداوند اشاره دارد(دهخدا، 1375). هویت گاه بالذات و گاه بالعرض است(معین، 1375). به عبارت دیگر هم دربردارنده کیستی انسان یا دیگر پدیده هاست و هم چیستی آنها(اکسفورد، 1999). همچنین هویت را چیزی که مخاطب و متکلم بتواند از طریق آن ارتباط برقرار کند، معنی می دهد. هویت وجه تمایز یک فرد از فرد دیگر و جامعه ای از جامعه دیگر است. به عبارتی هویت کثرت را به تنوع نزدیک می کند و تنوع است که زندگی را جذاب و زیبا می سازد (ابراهیمی و اسلامی، 1389).
در واقع هویت شخص چیزی نیست که در نتیجه تداوم کنش های اجتماعی فرد به او تفویض شده باشد، بلکه چیزی است که فرد باید آن را به طور مداوم و روزمره ایجاد کند و در فعالیت های بازتابی خویش مورد حفاظت و پشتیبانی قرار دهد(گیدنز، 1378). هویت را می توان به معنایی که انسان ها از طریق احساسات ذهنی از وجود هر روزه خود و ارتباطات گسترده اجتماعی کسب می کنند تعریف کرد(تابان، پشتونی زاده، 1389).
در تعریفی دیگر از واژه هویت آن را به معنای احساس تعلق و این همانی با محیط در نظر گرفته اند و معیارهایی هم چون احساس امنیت، خاطره انگیزی، حس تعلق و وابستگی به منظور ارزیابی هویت تدوین شده و به کار رفته است (بهزادفر، 1387).
هویت شهر، حالتی ذاتی و دروندادی داشته که در کالبد شهر تاثیر می گذارد(حبیب و همکاران، 1387) و به صورتی مستقیم در میزان توفیق و اثرگذاری قابلیت های شهر موثر است. میزان تعلق فردی و اجتماعی به شهر و ساختار آن نیز موکد هویت شهری است(ماجدی و احمدی، 1387).
- هویت شهر
وجه تمایز یک شهر از شهر دیگر هویت شهر می باشد و موجب حس تعلق مکانی شهروندان و مشارکت آنها در توسعه شهر می شود. ایجاد و حفظ هویت برای شهر از طریق توجه به هماهنگی بین معماری و زمینه شهری اش امکان پذیر می باشد. همچنین توجه به فرهنگ ملی و سنت های قدیمی موجب پا بر جای و زنده ماندن تمدن شهری می دانند(حبیبی، 1386).
- هویت مکانی فضا
زمانی که فرد شناخت و تسلط ذهنی بر فضایی داشته باشد که بتواند ذهنیت به جا مانده آن عینیت و فضا را جزئی از وجود خود بداند و به معنای نمادین فرهنگی – اجتماعی آن واقف گردد. چنین حالتی احساس «این همانی» بیشتری میان شخص و فضا به وجود می آورد، زیرا فضا به نحو محسوس و ملموسی وارد زندگی فرد شده و امتزاج اش با زندگی روزمره سبب تداوم این همانی فرد با فضا شده، به طوری که این تداوم موجبات به وجود امدن عامل هویت و تثبیت آن را فراهم می کند.
- هویت مکانیو ارتباط آن هویت کالبدی
هویت مکانی بخشی از زیر ساخت هویت فردی انسان و حاصل شناخت های عمومی او درباره جهان فیزیکی است که در آن زندگی می کند (بهزادفر،1386). به عبارت دیگر هویت مکانی احساسی در یک فرد یا یک جمع است که به واسطه ارتباطشان با یک مکان برانگیخته می شود. هویت کالبدی به معنای صفات باید به گونه ای باشند که جسم شهر، در عین تداوم زمانی، در حال تحول و تکامل نیز باشد و نهایتا به پیدایش یک کل منجر شود (سفردوست، 1384: ص 286).
نوربرگ شولتز در خصوص هویت مکان خاطر نشان می سازد: «مکان ها» [10]لزوما همان چیزی هستند که باید باشند و دخل و تصرف انسانی در آنها زمانی به خلق فضاهای قابل زندگی منجر می شود که حال و هوای حاکم بر فضا را تشخیص دهد و در راستای آن حرکت کند(والمسلی، 1990). اما هویت مکانی احساسی در یک فرد یا یک جمع است که به واسطه ارتباطشان با یک مکان برانگیخته می شود. نمونه ای از اهمیت و تبلور هویت مکانی در فرهنگ ایرانی، فراوانی نام های خانوادگی مرتبط با مکان است؛ نام هایی چون تهرانی، یزدی، کاشانی و.. نشان می دهد که مردم مایل اند ازطریق نام، هویت مکانی خود را به دیگران معرفی کنند(رضازاده، 1381). در واقع هویت مکانی محصول تداوم هویت مکان و تبدیل شدن آن از امری بیرونی به مساله ای درونی است(قاسمی، 1383).
- عنصر ساختاری هویت شهری
با توجه به اینکه هویت یک شهر دارای ابعاد مختلفی می باشد و می توان آن را از جنبه های مختلف کالبدی، اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی، کارکردی و اقتصادی مورد بررسی قرار داد، بدیهی است که در شرایط مکانی و زمانی مختلف، زمینه های متفاوتی برای هویت یک شهر منظور گردد که هر کدام نیز دارای تعاریف و ابعاد خود باشند. این زمینه ها را می توان در دو بعد کلی وابسته به مکان و ساکنان شهر بیان نمود؛ نظیر هویت شهروندی، هویت اجتماعی، هویت اقتصادی، هویت فضای شهری و…؛ در واقع شکل گیری هویت یک شهر تحت سه عامل کلی قرار دارد:
- فرهنگ شهری
- شکل طبیعی
- کالبد مصنوع شهر و سیمای ظاهری آن
- هویت کالبدی
هویت کالبدی ویژگی هایی است که شهر را غیر متمایز کرده و شباهتش را با خودی آشکار می کند. این صفات باید به گونه ای باشد که جسم شهر، در عین حفظ تداوم زمانی، در حال تحول و تکامل نیز باشد و نهایتا به پیدایش یک کل منجر شود. لویتکا در تعریفی هویت مکانی را آن قسمت از هویت شخصی می داند که در ارتباط با محیط فیزیکی است(لویتکا، 2008: 211).
بنابراین در تعریف هویت کالبدی می توان گفت؛ هویت کالبدی به معنای صفات و خصوصیاتی است که جسم شهر را از غیر متمایز کرده و شباهتش را با خودی آشکار می کند. این صفات باید به گونه ای باشند که جسم شهر، در عین تداوم زمانی، در حال تحول و تکامل نیز باشد و نهایتا به پیدایش یک کل منجر شود. در این تعریف، معیارهای ارزیابی هویت کالبدی نیز مستترند. بنابراین می توان سه ویژگی تمایز آن از غیر و تشابه آن با خودی، دوم؛ حفظ تداوم در عین تحول و سوم؛ حفظ وحدت در عین کثرت را مهم ترین صفات برای هویت کالبدی یک شهر دانست. از میان سه معیار فوق، تمایز از غیر و تشابه با خودی از همه مهم تر بوده و اصل زیربنایی محسوب می شود. دو معیار بعدی اجزاء و زیر مجموعه آن محسوب شده و تابع هستند.
هویت مقوله ای هنجاری و ارزشی است که بحث در مورد آن مستلزم ارزش گذاری و موضع گیری هنجاری است. در بسیاری از متون تخصصی و پژوهش ها، مطالعه هویت در محیط مصنوع با توجه به نظریه های ادراک محیط و علوم رفتاری انجام شده است. در این پژوهش ها، هویت به معنای احساس تعلق و این همانی با محیط در نظر گرفته شده و معیارهایی چون احساس امنیت، خاطره انگیزی، حس تعلق و وابستگی به منظور ارزیابی هویت تدوین شده و به کار رفته اند(دانشپور،1379).
کتاب سیمای شهر لینچ یکی از مطالعاتی است که بر مبنای اصول روان شناسی گشتالت انجام شده و با توجه به مفهوم خوانایی و معنی به بیان هویت شهری می پردازد. لینچ خوانایی را چنین تعریف می کند، غرض ما از خوانایی این است که به آسانی اجزا شهری را بتوان شناخت و بتوان آنها را در ذهن، در قالبی به هم پیوسته به یکدیگر ارتباط داد(لینچ، 1374: 12).
انسجام، توافق در اهداف، ارزش ها و نگرش ها می باشد و در فرآیندی اجتماعی متولد می شود و محصول کنش عقلانی و مختارانه است. استمرار و پایداری حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یک جامعه در گرو انسجام و همبستگی بین اجزاء و عناصر سازنده ساختار اجتماعی است. این مفهوم تأکید بر فرایندی است که در طی آن با ایجاد تغییراتی در حوزه های گرایشی، ادراکی، ارزشی، قابلیت ها و باورهای انسان ها، کنش ها و رفتارهای خاصی در منظور از انسجام، احساس پی خواهد داشت که مناسب توسعه است (ازکیا، 1380: 20).
در واقع انسجام اجتماعی، مسئولیت متقابل بین چند نفر یا چندگروه است، که از آگاهی و اراده برخوردار باشند (نوابخش و همکاران، 5:1388). انسجام اجتماعی، مرکزی ترین مسئله جامعه شناسی در گذشته و حال بوده(کلانتری و فرهادی، 112:1386) نوعی سرمایه اجتماعی محسوب شده (اختر محققی14:1385) و دلالت بر توافق جمعی میان یک جامعه دارد (افروغ، 140:1378). دورکیم معتقد است انسجام اجتماعی، عاطفه جمعی عمیق، بیشتر در مناسک جمعی (مثل اعیاد و مراسم ملّی و مذهبی و غیره) به وجود می آید و بدین نحو موجبات افزایش و تحکیم انسجام اجتماعی را فراهم می کند(چلبی، 22:1372 )، که نمی توان با اقدام از بالا به پایین دولت یا با توسل به سنت آن را تضمین کرد (گیدنز، 1378: 43 ).
- هویت و ارتباط با جغرافیا
جغرافیا، با بک نگرش نظام مند، بازیابی و حفظ هویت را از طریق توجه به مجموعه ای از واقعیات مکانی- فضایی جستجو می کند. به عبارت دیگر، از این دیدگاه توجه به واقعیت های اجتماعی- اقتصادی، فرهنگی و محیطی در ساخت فضاهای شهری نیاز اولیه برای تعریف و حفظ هویت است و هویت کالبدی در فضاهای شهری بصورت منفرد قابل شناسایی نیست، بلکه هویت زمانی وجه واقعی به خود می گیرد که تمامی عناصر کالبدی در ارتباط با هم یک فضای کارکردی خاص بیافرینند که از بر هم کنش این مجموعه هویت در فضا شکل می گیرد. همان طور که بیان گردید؛ از مهم ترین جنبه های شکل دهنده هویت، جنبه کالبدی آن است. در رابطه با مسئله هویت محیطى، صاحب نظران مختلف عقاید خود را بیان داشته اند و مؤلفه هاى مختلفى براى این مفهوم در نظر گرفته اند. در تعریفی؛ بعد کالبدی هویت البته از نگاه جغرافیایی، بیان شده است؛ نگرش مثبت به آب و خاك، دلبستگی و تعلق خاطر به مکان و تفاوت قائل شدن بین مکان زندگی خود با دیگرمکان ها از مهم ترین اصول سنجش هویت جغرافیایی یا مکانی است (ابوالحسنی، 74:1388).
دو کاربرد مهم هویت از نگاه لینچ عبارت است از: اول؛ کارکردى که می توان آن را حس تشخیص نامید. به عبارتى هویت به انسان قدرت تشخیص می دهد و به وى کمک می کند که بتواند محیط را بخواند و پیش بینى کند. اگرمحیط فاقد هویت یعنى حس تشخیص و تمایز باشد محیط قابل خواندن نیست. دوم؛ لینچ براى هویت محیط، عملکرد عاطفى هویت از دیدگاه حاجیانی شاخص های بعد جغرافیایی(مکانی) محیط است(پاکزاد، 1375: 104). نگرش مثبت به مکان زندگی و ارجحیت داشتن مکان مورد نظر به تمامی مکان ها می باشد(حاجیانی، 202:1379).
- محله
- مرزها و محدوده ها(مناسبات اداری)
- ویژگی های بارز و قدمت توسعه(زیبایی شناسی)
- از دید و نگاه ساكنان در منطقه (اجتماعی)
- به وسیله محدوده خدماتی (عملكردی)
- به وسیله فضاهای با ترافیك آرام و روان و كیفیت بالای زیست محیطی(زیست محیطی) (بارتون، 2003: 16-17).
- بافت فرسوده
بر طبق تعریف شورای عالی شهرسازی و معماری ایران، مبنای شناسایی بافت های فرسوده، بلوك های شهری است که بیش از 50 درصد قطعات آن باید مشمول سه معیار اصلی ذیل باشند:
- ناپایداری: معرف فقدان سیستم سازه ای مناسب و غیرمقاوم بودن ابنیه، به ویژه در هنگام وقوع زلزله است؛ که در زمان احداث آنها رعایت موازین فنی و مقررات ملی ساختمان نشده است.
- نفوذ ناپذیری: معرف عدم دسترسی های مناسب و عدم وجود معابر با عرض کافی برای حرکت سواره است؛ به طوریکه عمده عرض معابر در آنها درحال حاضر کمتر از 6 متر است.
- ریز دانگی: معرف فشردگی بافت ،کوچکی و کثرت قطعات با مساحت اندك است ؛ که طبق ضابطه مذکور، قطعات زیر 200 متر مربع را شامل می شود.
این تعریف از بافت فرسوده نشان دهنده ی این مطلب است که نگاه و توجه به بافتهای فرسوده شهری، تنها نگاهی کالبدی و فاقد جامعیت می باشد، چرا که نارسایی های عملکردی، زیست محیطی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی از دیگر ابعادی است که باید هماهنگ و همزمان با مسائل کالبدی مورد توجه جدی قرار گیرد.
- باز زنده سازی
باز زنده سازی در بافت های فرسوده شهری، با هدف تقویت حس شهروندی و تعلق به مکان در قلمروهای متنوع و معنی دار شهری از جمله محلات مختلف و ایجاد حیات (زندگی) شهری با بهره گیری از عناصر و ویژگی های هویت بخش و با مشارکت حداکثری ساکنان بافت های آسیب دیده در هرگونه اقدام می باشد.
حفظ آثار گذشته و باز زنده سازی آن امروزه به یک علم فراگیر در سطح جهانی تبدیل شده است به گونه ای که ایکوموسموسسه بین المللی بناها و سایت های تاریخی؛ منشورهایی از قبیل منشور ونیز(1966)، منشور فلورانس(1982)، و منشور بورا (1981) را در راستای حفظ بناهای تاریخی و ارزش گذاری فرهنگی آن تدوین نموده است که شامل دستورالعمل ها و شیوه های مرمت بناهای یاد شده می باشد.
زمانی که سخن از باز زنده سازی یک بنا یا بافت فرسوده شهری است هدف اصلی چیزی است فراتر از اقدامات کالبدی و فضایی. در این فرآیند سعی می شود بین گذشته و حال و آینده بنای تاریخی پیوندی خلاق ایجاد گردد.آنچه در این مسیر همواره باید مد نظر داشت حفظ ارزش های مادی و معنوی اثر تاریخی می باشد. معاصرسازی یک بنا یا مجموعه تاریخی از دیدگاه مادی بدین معناست که در بخش های مختلف اثر به گونه ای دخل و تصرف شود که بین ارزش های والای معاصر و ارزش های پایدار کهن گفتگوی خلاقانه ای ایجاد شود. به عبارتی اقدامات انجام شده زودگذر و مقطعی نباشد. معاصرسازی از لحاظ معنوی بدین معناست که با اقدامات کارآمد و مناسب میراث مادی و فرهنگی به جا مانده از دوران گذشته را تبدیل به ثروت مادی و فرهنگی کنیم(عالی و تاجیک، 1388).
- هویت محله ای
هویت محله ای در واقع، نوعی احساس تعلق به یك محله مسكونی، می باشد كه از زمان اختراع ابزار مدرن حمل ونقل و ارتباطات جهانی، این حس تعلق به مكان و روابط همسایگی (جدا از روابط خانوادگی و خویشاوندی) كه نزدیك ترین و مناسب ترین راه تشكیل جامعه را فراهم آورده است اهمیت خود را كم كم از دست داده است. نقشی كه محله در این عصر جدید بازی می كند تغییر كرده است و قضیه ای كه یك مكان با هویت محله ای قوی و محكم باعث تضمین جامعه ای قوی شود مستلزم بازبینی است. در گذشته (محله) از طریق مكان های عمومی مركزی مشخص می شدند كه كانون تشكیل جلسات سنتی مثل بازار یا میدان شهر بودند، این اماكن، محل ملاقات دوستان و همسالان بودند، اما امروزه فن آوری ارتباطات در همه جا، چالش هایی را در جهت شناخت مطلوب، (مكان عمومی) به وجود آورده است. هویت محله ای و احساس تعلق، دیگر خیلی كمتر ازآجرها ومصالح به كار رفته در ساختمان ها مشتق می شود(فوث،2004: 8-9).
همچنین هویت را می توان حاصل توافق میان فرد و پدیده مورد ارزیابی تعریف می كند بر این مبنا، هویت مفهومی نسبی است كه یك سرآن به انسان بر می گردد و سر دیگرش درمحیط تعریف می شود(قاسمی، 1383: 69-70). که شرط هویتمندی آن محله را می توان موارد زیر ذکر نمود:
- تعلق مكانی ساكنان محله به محیط زندگی شان
- خاطره ای كه در ذهن ساكنان از محله بر جای مانده است
- خاطرات جمعی كه در حافظه جمعی ساكنان از محله بر جای مانده است.
- حس تعلق خاطر افراد به محله خود شان.
درتعریفی دیگر، هویت مكان، بخشی از هویت شخصی تعریف می شود هویت مكان در اثر تجربه مستقیم محیط فیزیكی رشد می یابد. بنابراین بازتابی از وجوه اجتماعی وفرهنگی مكان است رابطه ی میان انسان ومكان دو طرفه است زیرا كنش و خواست انسانی معنی را به فضا مرتبط می سازد(والمسلی، 1990: 64).
- هویت معماری
اكثر مردم حضور در یك فضای خاص را تجربه كرده اند، آن را ارج می نهند و از فقدان آن متأثر می شوند. حس كردن جهان لذتی خاص دارد. مكان های معنی دار و قابل درك تكیه گاه مناسبی هستند كه خاطرات شخصی، احساس ها و ارزش ها بر آن تكیه می كنند. هویت مكانی پیوند نزدیكی پیدا می كند با هویت شخصی، اینکه «من اینجا هستم»، حکایت از «من هستم» می کند(لینچ، 1381).
در رابطه با مسئله هویت محیطی، صاحب نظران مختلف عقاید خود را بیان داشته اند و مولفه های مختلفی برای این مفهوم در نظر گرفته اند.واز نظر راپاپورت، هویت قابلیت تمیز و تشخیص عنصری از عنصر دیگر است. او هویت را خصوصیتی از محیط می داند كه در شرایط مختلف تغییر نمی كند. این خصوصیات می تواند خصوصیات فیزیكى محیط نظیر شكل، ابعاد، تزیینات، سبک ساختمانى و … باشد، یا فعالیت هاى خاص جارى در محیط و یا عملكرد هاى یك محیط.
به عقیده الکساندر، هویت در محیط هنگامی تجلى می كند كه ارتباط طبیعى و منطقى بین فرد و محیط حاصل شده باشد. وى معتقد است كه بین فرد و محیط زندگى اش ارتباط و احساس تعلق خاطر به وجود نخواهد آمد مگر آنكه قادر به شناخت عمیق و تشخیص آن باشد و توان درك تمایز آن نسبت به محیط هاى دیگر را نیز داشته باشد، و بداند در چه زمانى و به چه صورت پاسخ مناسبى به كنش هاى انجام یافته در آن محیط بدهد.
از نظر »والتر بور»، هویت همان تفاوت های كوچك و بزرگی است كه باعث بازشناخت یك مكان و خوانایی محیط می شود و حس دلبستگی و حساسیت محیط را به وجود می آورد. خاص بودن هر محیط به معنی اجتناب از یكنواختی، وجود تنوع و جذابیت است و در نحوه قرارگیری فضاها و طرز دسترسی به فضاها و در كاربری ها نیز می باید وجود داشته باشد. ولف معتقد است كه هویت محیط نتیجه كنش متقابل سه مورد است كه عبارت اند از:
- تركیب ظاهر و كالبدی نماها؛
- عملكردها و فعالیت های قابل مشاهده؛
- مفاهیم در محیط.
«گوردن كالن» بر اهمیت تفاوت هر محیط با سایر محیط ها تأكید دارد. او هویت را توجه به شخصیت فردی هر محیط و پرهیز از یكنواختی و تشابه محیط های شهری از طریق به جلوه در آوردن ویژگی های خاص هر محیط تعریف می كند(دانشپور، 1380: 55). در واقع معماری به خودی خود پدیده ای است كه از صراحت در تعریف و تجزیه و تحلیل می گریزد و در دنیای پیچیده امروز این مقوله هویتی بس پیچیده تر و مبهم تر از گذشته یافته است.
معمولاً هویت یك اثر معماری را با میزان ایده ها و اثرات برگرفته از ویژگی های فرهنگی موجود در آن اثر می سنجند. این روش با آنكه از یك صحت نسبی برخوردار است اما در جاهایی ناكافی و گمراه كننده نیز می شود.
با در نظر گرفتن فاکتور کارکرد، بهتر می توان ارزیابی مسئله پرداخت، و می توان آثاری را با هویت یافت كه مستقل از میراث محیطی و فرهنگی مكان آن آثار باشد. از این رو عوامل دیگری نیز باید در تكوین هویت معماری مداخله داشته باشد تا فقدان چنان مهمی نتواند مهر بی هویتی بر موجودیت اثر معماری زند. این عوامل همان هایی هستند كه تمام آثار والای معماری چه آنها كه از پیشینیان بر جای مانده و چه آنها كه معاصرند و چه آنهایی كه با گذشته پیوند دارند و چه آنهایی كه فن آوری را همچون نمودی از دنیای امروز و فردا ارائه می كنند به یك اندازه از آنها برخوردارند و عبارت اند از: زیبایی، دانش، اصالت طرح، جوهر طرح.
زمان نیز مولفه بسیار اساسى اما خارج از كنترل انسان است و هر یك از عوامل فوق خود مقروض زمان هستند. از این رو اگر در جست وجوى هویت در معمارى امروز هستیم می بایست آن را در ارتباط با زمان حاضر سنجید.
- فرهنگ و هویت
عواملی هم چون رشد و ارتقای كیفی فضاهای جمعی و فرهنگی، ظهور جلوه های جدید فرهنگی، حفظ و مرمت آثار تاریخی و فرهنگی، برنامه ریزی جهت خلق هدفمند نمادهای هویتی- فرهنگی و همچنین توسعه صنعت گردشگری، همه باعث افزایش سطح فرهنگ عمومی جامعه، ارتقای هویت وتشخص كالبدی و معنایی شهر و جذب سرمایه و دست آخر توسعه فرهنگی و پایدار می گردد؛ به طوری که هویت شهر یكی از پایه ها و مبنا افزایش حس تعلق و مشاركت شهروندان و نهایتاً توسعه پایدار می باشد(دهقانی و کریم زاده،1387).
- مولفه های هویتی شهر
برای تقویت هویت شهر، از مشخصات و مؤلفه هایی مختلفی استفاده می گردد كه دسته بندی مؤلفه های مربوطه در جهت تقویت هویت شهر ضروری است. عناصر هویت یك شهر، همانند مولفه های شخصیتی انسان دارای دو ساحت عینی (كالبدی) و ذهنی (معنایی) است
لذا هویت منظر و سیمای شهری به مجموعه ویژگی های زیست محیطی، كالبدی و بصری گفته می شود كه بتوانند به صورت مجموعه عناصر چیره و غالب در كاركرد و سیمای شهر و محله “تداوم” یابند(بنتلی و همکاران،1389)
- كیفیت و هویت
ساماندهی محیط کالبدی، یکی از عواملی است که برای افزایش دلبستگی شهروندان به شهر و آگاهی عمومی آنان از محیط شهری ضروری است. معیارهای كیفی سنجش فضا را می توان در سه بعد عملكردی، زیبایی شناختی(كالبدی) و زیست محیطی دسته بندی كرد كه همگی در زیبایی و هویت محیط نقش اساسی دارند. هر یك از نظریه پردازان طراحی شهری، در نظریه های مختلف خود از زوایای گوناگون به
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
موضوع كیفیت فضای شهری و مكان ها پرداخته اند. این كیفیت های فضایی به اختصار عبارتند از: نفوذ پذیری و دسترسی، تنوع كاربری ها و افزایش حق انتخاب (گوناگونی)، نظارت عمومی و امنیت، انعطاف پذیری و انطباق پذیری (سازگاری)، نگهداری و كنترل فضاها (مدیریت فضا و مشاركت عمومی)، همه شمول بودن و تعاملات جمعی، تسهیل پیاده مداری، تناسبات بصری(زیبایی، هویت و انسجام كالبدی)، غنای حسی (روح مكان)، رنگ تعلق (حس مالكیت و مشاركت عمومی)(کارمونا و همکاران،1388).
- هویت از دیدگاه اندیشمندان
هویت با عبارات مشابهت و تفاوت نیز ارتباط دارد، «کاترین وودوارد» معتقد است که هویت از طریق تشابه ارزیابی می شود؛ تشابه با انسان هایی مثل ما و تفاوت با آنهایی که مثل ما نیستند(میرمقتدایی، 1383: 32). از این رو واژه هویت مستلزم درک دو معنای متضاد است؛ دو معنایی که در تقابل های دوگانه در مقابل هم قرار می گیرند ولی در واقع تکمیل کننده ی یک مفهوم به نام هویت هستند. این دو معنا شباهت و تفاوت می باشند؛ شباهت درون گروهی در عین تفاوت برون گروهی. این کیفیت به مفهوم متباین بودن در عین هماهنگی نیز شباهت دارد و می توان آن را تمایز از غیر و تشابه با خودی دانست(همان). هویت به طور ضمنی بیانگر این حقیقت است که هر پدیده از طریق بروز برخی صفات عینی و ذهنی، شباهت خود را با گروهی از اشیاء و تفاوتش را از گروهی دیگر نشان می دهد. از این رو هویت عامل شناسایی پدیده در ضمن داشتن دو مفهوم تفاوت و شباهت معرفی و تبیین می شود.
«کریستوفر الکساندر»، هویت را تجسم کالبدی کیفیت های بی نام در بناها می داند،کیفیت هایی که مبنای اصلی حیات و روح هر انسان، شهر، بنا و یا طبیعت بکر هستند، اما نمی توان نامی بر آنها گذاشت (الکساندر،1381: 457).
کالن بر اهمیت تفاوت هر محیط با سایر محیط ها تاکید دارد. او هویت را توجه به شخصیت فردی هر محیط و پرهیز از یکنواختی و تشابه محیط های شهری از طریق به جلوه در آوردن ویژگی های خاص هر محیط تعریف می کند. از نظر راپاپورت هویت قابلیت تمیز و تشخیص عنصری از عنصر دیگر است. راپاپورت در زمینه مسئله هویت راه حل هوشمندانه ایی را ارائه می دهد و هویت عمومی و خصوصی را تبیین می کند(فن مایس، 1384: 167):
دارا بودن هویت خصوصی به معنای تفاوت برون گروهی است. در حالی که هویت عمومی به معنای داشتن تشابه درون گروهی است. لذا دارا بودن هویت مستلزم داشتن دو کیفیت تفاوت و تشابه خصوصیات، به طور همزمان است؛ این خصوصیات باید به گونه ایی باشند که جسم شهر در عین تداوم زمانی، در حال تحول و تکامل نیز باشد و نهایتا به پیدایش کل منجر شود(میرمقتدایی، 1383: 35).
- رابطه هویت و تقلید
تقلید از آثار گذشته یکی از مفاهیمی است که با شنیدن واژه هویت به ذهن متبادر می شود در حالی که هویت با تقلید از گذشته متفاوت است چرا که در بهره گیری از آثار گذشته اگر اشکال و فرم ها به طور خلاصه و جسد گذشته تکرار شوند نامی جز واپس گرایی را نخواهند یافت(نقی زاده، 1379: 90).
در حالی که هویت در بناها نه ناشی از تاریخی بودن و نه ناشی از ابتدایی بودن روند احداث آن هاست، تنها ملازمت و همراهی ضرورت ها اهمیت دارد. هگل نیز ساخت دوباره بناهای تاریخی را متمایز از هویت می داند و معتقد است: رویدادهای تاریخی همیشه دو بار روی می دهد: بار اول به صورت تراژیک و بار دوم به صورت کمیک و هر کوششی برای تکرار آگاهانه صورت های تاریخی گذشته جز به صورت دوم نخواهد بود(آشوری، 1384: 84). به علاوه بهره گیری از سنت در آثار معماری نیز به معنای تکرار و تقلید آثار گذشته نبوده و بر اصول و مبانی نظری و فلسفی که خود نیز در حال تکامل هستند متمرکز می باشد(تقی زاده، 1379: 90). به تعبیر ادوارد سعید پرسش از هویت چگونه خود ماندن است نه چگونه همان ماندن (مهدوی نژاد، 1383: 10). همان ماهیتی است که در برابر زمان مقاومت می کند ولی خود در زمان شکل می گیرد و بی آن ناپدید می شود(رحیم زاده، 1379: 261-273).
- رابطه هویت ونوآوری
در بسیاری موارد هویت متضاد با نوآوری قلمداد می گردد. در حالی که نه تنها در تقابل با هم نیستند بلکه لازمه یکدیگرند، نوگرایی مطلوب، پذیرش اصول و ارزش های اصیل و فرهنگی و هویت بخش گذشته به همراه تجلی مطابق نیاز انسان و نیز بومی نمودن هر آنچه که از سایر تمدن ها وارد شده و تزاحم با ارزش های فرهنگی جامعه ندارد، می باشد(نقی زاده، 1379: 90).
تداوم ارزش های خودی به معنای پیوند با گذشته و عدم انقطاع، در عین نوآوری و خلاقیت با توجه به شرایط زمانه که از آن به تحول یاد می شود، در راستای یکدیگر می توانند هویت کالبدی را شکل دهند(میرمقتدایی ، 1383: 29).
بنابراین می توان به این نکته اذعان داشت که هویت در معماری نه صرف تقلیدی بودن است و نه بدیع بودن. مفهوم هویت در معماری با نیازهای افراد مرتبط است و زمان حال را شامل می شود. هویت، مفهومی پویا است که در گذر زمان دچار تحول می شود و تاثیرپذیری از زمان و روح زمانه از ضرورت وجودی آن است.
Research by Purpose
Applied Research
Restoration
Rehabilitation
Renovation
Revitalization
Place identity
Norberg-Schuls
Identity of place
Place
Walmsley
Relph
Physical Identity
Lewitka
Cown
Barton
Louis
ICOMUS