شخصیت نقش تعیین کننده ای بر رفتار مشهود و آشکارفرد دارد آلپورت[1] شخصیت را سازمان پویای نظام های روانی فیزیولوژیکی درون فرد تعریف می کند که سازگاری منحصر به فرد او را نسبت به جهان تعیین می کند. هیلگار[2] شخصیت را الگوی معینی از رفتار و شیوه های تفکر تعریف می کند که سازگاری فرد را با محیط تعیین می نماید.مدل پنج عاملی شخصیت یکی از مسلط ترین و تاریخی ترین مدل های ساختار شخصیت است و بسیاری از روانشناسان بیان کرده اند که مدل پنج عاملی بسیاری از متغیرهای شخصیت را در بر میگیرد.مطابق نظر مکدونالد[3] (1993) این مدل ابتدا توسط گالتن [4](1884) مطرح شد. پنج عاملی که در مطالعات انجام شده به وفور آمده اند،عبارتند از:( ثبات هیجانی،برونگرایی،گشودگی به تجربه،همسازی و وظیفه شناسی).
بدیهی است که بخش زیادی از زندگی بزرگسالان صرف کار می شود و به نظر می رسد که فعالیت کاری از نظر سلامت روانی شخص،فعالیتی مهم به شمار می رود و حتی برای بسیاری از مردم عامل رضایت از زندگی می باشد. کار صرف نظر از تامین مالی می تواند برخی از نیازهای اساسی نظیر تحرک روانی و بدنی تماس اجتماعی،احساس خود ارزشی، اعتماد و توانمندی را ارضا کند با این وجود می تواند منبع نارضایتی تبدیل شود و شخص را در جهت فرسودگی شغلی سوق دهد (بختیاری،1387)
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
در این وضعیت فرد اهمیت معنای خود را در کار از دست می دهد،دائم خسته است،پرخاشگری دارد،بد گمان،منفی باف،بدبین و عصبانی است و هم چنین فرد دچار فرسودگی شغلی به زودی تمامی همکاران خود را مبتلا می کند (طلایی ودیگران ،1386).
فرسودگی شغلی نه تنها موجب بروز آسیب های جدی جسمی و روانی در افراد می شود،بلکه با افزایش میزان غیبت،کاهش انرژی و بازده کاری به افت کاری نیز می انجامد. تحقیقات نشان داده است که اثرات فیزیولوژیکی فرسودگی شغلی برفرد عبارتند از: بی نظمی ضربان قلب،افت فشار خون،کاهش عملکردکلیوی، فراموشی، ضعف و حتی سکته قلبی می باشد. سایر نشانه های جسمی عبارتند از خستگی،کاهش یا افزایش وزن، بی اشتهایی سردرد و بی خوابی (فیلیان ،1371).
به طوری که سازمان بهداشت جهانی (1987)اعلام کرده است که نصف جمعیت کارمندی از شغل خود ناراضی هستند 90در صد آنان معتقدند شغلشان در جهت اهداف زندگی آنها نیست و 75٪کسانی هستند که به دلیل عدم رضایت شغل و عدم توانایی به دنبال کمک های روان شناسی می باشند. با افزایش مطالعات در زمینه فرسودگی شغلی پیشرفت های زیادی در این زمینه به دست آمده است و تعداد زیادی از این مطالعات اهمیت این عارضه را در رابطه با تولید و اثر بخشی شغلی،کارگریزی،علل بیماری ها و آسیب شناسی روانی و نیز ارتباطات نا مناسب اجتماعی و خانوادگی را نشان داده اند .
فرویدنبرگر[5] و همکاران(2001)معتقدند که فرسودگی شغلی یک مفهوم سه بعدی است که بعد مرکزی و آشکار آن فرسودگی هیجانی است. وقتی افراد در مورد فرسودگی شغلی خود سخن می گویند بیشتر به بعد خستگی تاکید دارند در شرایطی که بین ارائه دهنده خدمت وگیرنده آن فاصله ایجاد شود به آن مسخ شخصیت می گویند که بعد دوم فرسودگی شغلی است. بعد فقدان موفقیت فردی بعد سوم فرسودگی شغلی است که در شرایط فرسودگی کاهش می یابد.(فیلیان ،1371)
وجود فرسودگی شغلی در مربیان و دست اندر کاران تعلیم و تربیت عوارض نامطلوبی در دانش آموزان، شخصیت و پیشرفت آنان بر جایی می گذارد،بی شک می توان ادعا نمود که جامعه ای می تواند به توسعه پایدار دست یابد که مردم آن جامعه،سالم و آموزش دیده،خلاق و مسئولیت پذیر و آگاه باشند.
بی شک پرورش این مردم آگاه و مسئولیت پذیر برعهده نظام آموزش و پرورش است.امروزه آموزش و پرورش بیشتر به صورت رسمی و سازمان یافته در سطح گسترده جریان دارد که با رشد اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی، توسعه علمی،صنعتی و اقتصادی بسیار مرتبط است با چنین اهمیت و ارزشی که برای آموزش و معلم در جامعه تصور می شود، سرمایه گذاری در جهت تربیت و تامین این رکن مهم، سودمندترین سرمایه گذاری ها است و در این میان، بهبود کیفیت آموزش در نظام آموزشی،سلامت روانی معلمان و تاثیر آن برنحوه رفتار، تدریس وکارآیی معلم و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، موضوعی است که بیشتر متخصصان آموزش وپرورش بر اهمیت آن تاکید دارند .
در نهایت بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با فرسودگی شغلی اطلاعات مناسبی رادر جهت برنامه ـ ریزی و مدیریت پیشگیری در احتمال بروز فرسودگی شغلی در بدو استخدام یا حین کار فراهم می ـ آورد.
[1]-Alport
[2]-Hillgar