انسان موجودی است پیچیده با ابعاد گوناگون عاطفی ،شناختی ،جسمانی ،اجتماعی و روانی که این ابعاد گوناگون احتیاجات بسیار متنوع و متغیری را ایجاد می کند و انسانها همه روزه اکثر وقت خود را صرف برطرف کردن این احتیاجات متنوع می کنند.عدم ارضای هریک از این ابعاد باعث به هم خوردن تعادل طبیعی زندگی می شود. برای بازگشت به این حالت تعادل طبیعی زندگی و سازگاری مجدد وجود و یادگیری برخی مهارتهای اساسی لازم و ضروری است البته نباید فراموش کرد این تعادل به آسانی بدست نمی آید و انسان گاهی مجبور است نحوه فعالیت هایش را تغییر داده و راه های تازه ای برای سازگاری با محیط کشف کند تا بتواند به زندگی خویش ادامه دهد. علاوه بر زندگی فردی ،زندگی زوجین نیز کاملا متاثر از این موضوع می باشد.
در جوامع کنونی همه روزه مسائل گوناگون متعددی روح و روان آدمی را در سیطره خود قرار داده است و تاثیر آنها زندگی زناشویی را تهدیدی می کند. در زندگی زناشویی نیز کیفیت و صمیمیت از اهمیت زیادی برخوردار است در حقیقت مفهوم زندگی بدون این دو مقوله بی معناست. از این رو تمام تلاشهایی که برای افزایش کیفیت و صمیمیت زندگی زوجین انجام می شود بسیار ارزشمند است. در سالهای اخیر کاربرد روشهای شناختی رفتاری در درمان گروهی از اختلالات مفید و موثر بوده است.
ویژگی های درمان شناختی رفتاری نظیر ارتباط کاری،تمرین گروهی ،فعال بودن ،هدف دار بودن ، متمرکز بودن بر مشکل و… برای درمان مراجعان بسیار متناسب است(نینان،درایدن،1387).
به نظر می رسد برخی مهارتهای لازم و ضروری از جمله شادکامی در نوع کیفیت و صمیمت زندگی زوجین و در نتیجه سازگاری بهتر آنان با زندگی موثر می باشد.
کیفیت زندگی مفهوم وسیعی است که همه ابعاد زندگی را در بر می گیرد. این اصطلاح در زمینه های گوناگون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هم استفاده می شود.کیفیت زندگی از نظر لغوی به معنی چگونگی زندگی کردن است . با وجود این مفهوم آن برای هرکس منحصر به فرد و با دیگران متفاوت می باشد. اغلب روان شناسان معتقدند کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی و در برگیرنده حقایق مثبت و منفی زندگی است. از طرفی عده ای آن را یک مفهوم فردی قلمداد می نمایند، به این معنا که حتماَ باید توسط خود شخص، بر اساس نظر او و نه فرد جایگزین تعیین گردد. سازمان جهانی بهداشت تعریف جامعی از کیفیت زندگی ارائه داده است: درک فرد از وضعیت کنونی اش با توجه به فرهنگ و نظام ارزشی که در آن زندگی می کند و ارتباط این دریافت ها با اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویت های مورد نظر فرد.
گرچه امروزه لغت صمیمیت به مفهوم نزدیکی بخصوص از نوع جنسی آن معنا میشود، اما نزدیکی و صمیمیت ابعاد مختلفی از زندگی ما را در بر می گیرد. صمیمیت به جز بعد فیزیکی، ابعاد اجتماعی، احساسی، روانی و معنوی زندگی را نیز شامل میگردد. صمیمیت به معنای شراکت در تمامی ابعاد زندگی است.
1-2 بیان مسئله
تفکر چگونه شاد زیستن ایده ای است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول داشته به گونه ای که همواره به دنبال یافتن راهکارهایی برای بهتر زیستن و کسب لذت و بهره بیشتر از زندگی بوده است. خواه فردی معتقد به دین باشد یا نه ،همه انسانها خواهان جایگاه بهتری در زندگی هستند و حرکت همه انسانها به سمت شادی است( انوشیروانی،82).
با مطرح شدن روز افزون اهمیت شادکامی در امر سلامت روان و خوشبختی و همچنین تاثیر آن در تقویت قوای روانی انسان برای مقابله با پیچیدگیهای و مشکلات دنیای امروز ،توجه و نظر محققان ،اندیشمندان نسبت به آن تغییر کرده است. تحقیقات نشان می دهد که شادی صرف نظر از چگونگی بدست آوردن آن می تواند سلامت جسمانی را بهبود بخشد. افرادی که شاد هستند احساس امنیت بیشتری می کنند ،آسانتر تصمیم می گیرند ،دارای روحیه مشارکتی بیشتری هستند و نسبت به کسانی که با آنها زندگی می کنند احساس رضایت بیشتری می کنند.(مایزر7،2002)
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
درمان گران شناختی معتقدند که انگاره تفکر منفی باعث افسردگی و نگرانی می شود. آنها معتقدند وقتی مثبت تر و واقع بینانه تر بیندیشید از عزت نفس و کارایی بیشتری برخوردار می شوید.(خدایاری فرد، 1379).
سلیمگن شادکامی را حق طبیعی هر انسان می داند که برای دستیابی به آن باید برنامه ریزی و تلاش کرد. او شادی را غیر قابل حصول و دست یابی نمی داند بلکه آن را واقعیتی می داند که زندگی شیرین تر و روابط افراد را غنی می سازد.
با توجه به اهمیت شادکامی در داشتن تفکر مثبت و روابط آن با کیفیت و صمیمیت میان زوجین در این پژوهش برآنیم که تاثیر آموزش شادکامی فودایس را میزان کیفیت و صمیمیت زوجین بررسی نماییم.
1-3 ضرورت واهمیت پژوهش
مطالعه شادکامی از جهات مختلف اهمیت دارد. اول اینکه شادمانی امری مسری است ،یعنی شادی یک فرد شادی چند نفر دیگر را بدنبال دارد و غبار و اندوه را از چهره آنها می زداید بنابراین وجودیک همسر شاد باعث شادی طرف مقابل می شود و این شادی باعث رضایت بیشتر می گردد. دیگر اینکه شادمانی حسد را از بین می برد و وابستگی های فرد را با محیط می گستراند و زندگی دلپذیر تر میسازد. افراد شادمان دارای عزت نفس بالا ،روابط دوستان محکم ،اعتقادات مذهبی معنادار هستند (مایزر ،2002) پژوهش های انجام شده نشان می دهد که شادمانی نقطه مقابل افسردگی است و افسردگی موجب تضعیف سیستم ایمنی بدن می شود(وایز ،1997). به اعتقاد سالوی و همکاران(2000) عواطف مثبت به خصوص شادی فعالیتهای قلبی و عروق و سیستم ایمنی را بهبود می بخشد.
با توجه به اهمیت این موضوع و اینکه شادکامی می تواند میزان کیفیت و صمیمیت زندگی زوجین را تحت تاثیر قرار دهد و نظر به اینکه زوجین فرهنگی به دلایل متعدد از جمله مسائل کاری یکنواخت و مشکلات اقتصادی و… مستعد دچار شدن به روزمره گی وکاهش کیفیت و صمیمیت در زندگی خویش هستند(آرین،1388) بنابراین لازم دیدم که جدی تر به این قضیه نگاه کرده و پژوهشی در این زمینه انجام دهم زیرا شادکامی زوجین و اثر بخشی آن بر صمیمیت و کیفیت زندگی زناشویی آنها کمتر در تحقیقات مورد بررسی قرار گرفته است.
1-4 اهداف پژوهش
1-4-1 هدف اصلی
تعیین اثربخشی آموزش گروهی برنامه شادکامی فوردایس بر کیفیت و صمیمیت زوجین فرهنگی
1-4-2 اهداف فرعی
الف:اثر بخشی آموزش گروهی شادکامی فوردایس بر کیفیت زندگی زوجین
ب:اثربخشی آموزش گروهی شادکامی فوردایس بر صمیمیت زندگی زوجین
1-5 فرضیه های پژوهش
1-5-1آموزش شادکامی فوردایس باعث افزایش کیفیت در زندگی زوجین می شود.
فرضیه1: آموزش شادکامی فوردایس بر افزایش کیفیت زندگی در زمینه سلامت جسمانی زوجین فرهنگی تأثیر دارد.
فرضیه2: آموزش شادکامی فوردایس بر افزایش کیفیت زندگی در زمینه سلامت روانی زوجین فرهنگی تأثیر دارد.
فرضیه3: آموزش شادکامی فوردایس بر افزایش کیفیت زندگی در زمینه سلامت روابط اجتماعی زوجین فرهنگی تأثیر دارد.
فرضیه4: آموزش شادکامی فوردایس بر افزایش کیفیت زندگی در زمینه سلامت محیط زوجین فرهنگی تأثیر دارد.
1-5-2 آموزش شادکامی فوردایس باعث افزایش صمیمیت در زندگی زوجین می شود.
1-6 متغیر های پژوهش
متغیر وابسته:کیفیت و صمیمیت زوجین
1-7 تعریف اصطلاحات
1-7-1 تعریف نظری متغیر ها
شادی
شادکامی تعادل میان تجربه های هیجانی مثبت و منفی در طول یک دوره زمانی (لیوبومیر سکی1، 2001 بر گرفته است برادبرن2، 1969)
شادکامی به درجه با میزان گفته می شود که شخص درباره مطلوبیت کل زندگی خود قضاوت می کند. به عبارت دیگر شادی به این معنا است که فرد به چه میزان زندگی خود را دوست دارد.( وینهوون،1988)
لیوبومیر سکی ،شلدون و شید 4(2005) شادکامی را تجربه احساس نشاط ،خوشنودی و خوشی نیز دارا بودن این احساس که فرد زندگی خود را خوب ،یا معنا و با ارزش برابر در نظر گرفته اند. طبق این تعریف مشخص می شود که شادی یک پدیده ذهنی و درونی است. دونوو و کوپر (1998) در یک پژوهش فرا تحلیل ،مهم ترین ویژگی شخصیتی افراد شادی را عاطفه مثبت و عزت نفس گزارش نموده اند.
کیفیت زندگی:
فارنز و پاورس(1383به نقل از رئیسی) کیفیت زندگی را رضایت یا عدم رضایت از ابعادی از زندگی فرد دانستند که برای او مهم می باشد.
سل و تالسکی(1385به نقل ازعابدی)کیفیت زندگی را ارزیابی و رضایت فرد از سطح عملکرد موجودش در مقایسه با آنچه ایده آل یا ممکن می پندارد ،تلقی کردند. برخی از محققان این واژه را پیچیده تر از آن دانستند که بتوان آن را در یک جمله یا عبارت توصیف کرد.
سازمان بهداشت جهانی (who) در سال 2000 این مفهوم را به اینصورت تعریف کرده است :کیفیت زندگی ،درک افراد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگ. سیستم ارزشی که در آن زندگی می کنند ،اهداف ،انتظارات ،استانداردها و اولویت هایشان می باشد، پس کاملا فردی بوده و توسط دیگران قابل مشاهده نیست و بر درک افراد از جنبه های مختلف زندگیشان تاثیر دارد (نل 4،1993).
زان 5در سال 1998 کیفیت زندگی را درجه رضایت در تجارب زندگی فرد می داند. وی می گوید کیفیت زندگی شامل رضایت از زندگی در تصور از خود ،و فاکتورهای اجتماعی و اقتصادی است.
به رغم آنکه توافق کلی در تعریف کیفیت زندگی وجود ندارد ،پژوهشگران به سه ویژگی مهم آن شامل چند بعدی بودن ،ذهنی بودن و پویا بودن اتفاق نظر دارند. کیفیت زندگی موضوعی چند بعدی است و دارای ابعاد جسمی ،روانی ،اجتماعی و روحی است. این ویژگی با تعریفی که امروزه از سلامتی داریم منطبق است آنجا که سلامتی را رفاه کامل جسمی و روانی ،اجتماعی و معنوی می دانیم.(سلامت، 1388).