یکی از وظایف اساسی مدیران مالی ، اعمال مدیریت بر سرمایه در گردش یعنی داراییها و بدهیهای جاری واحد انتفاعی است . چهار نوع اصلی داراییهای جاری عبارتند از موجودی نقد، اوراق بهادار، حسابهای دریافتنی و موجودیها.
اعمال مدیریت بر داراییهای جاری در مقایسه با اموال، ماشینآلات و تجهیزات توجه بیشتری را طلب میکند، زیرا میزان سرمایهگذاری در هر یک از انواع داراییهای جاری به طور روزانه تغییر میکند و مدیران باید به طور مستمر و پویا سطح این سرمایهگذاریها را مورد بررسی قرار دهند و از مطلوب بودن آن مطمئن شوند . در بسیاری از موارد سطح مطلوب نیز کمیتی در حال تغییر است. برای مثال، میزان سرمایهگذاری در موجودیهای مواد و کالا در مواقعی که فروش در سطح نسبتاً بالا قرار دارد، با سطح مطلوب موجودیها در ماههایی که فروش به نسبت کمتر است یکسان نیست.
نظر به اینکه مبلغ سرمایهگذاری در داراییهای جاری ممکن است سریعاً تغییر کند، الزامات تأمین مالی مربوط به آن نیز متغیر است. سوء مدیریت در اداره داراییهای جاری احتمال دارد هزینههای چشمگیری در بر داشته باشد. سرمایهگذاری بیش از حد لازم در داراییهای جاری احتمال دارد هزینههای چشمگیری در بر داشته باشد. سرمایهگذاری بیش از حد لازم در داراییهای جاری، منابع مالی محدود واحد انتفاعی را که میتواند در موارد سودآورتر مورد استفاده قرار گیرد، به خود اختصاص میدهد که موجب تحمل هزینه فرصت از دست رفته خواهد شد. از سوی دیگر سرمایهگذاری کمتر از حد لازم در داراییهای جاری نیز ممکن است پر هزینه باشد. مثلاً نابسنده بودن وجوه نقد موجب میشود که تعهدات واحد انتفاعی بموقع ایفا نشود یا نگهداری موجودیها به میزان ناکافی موجب از دست رفتن فروش و نارضایتی مشتریان میگردد. اعمال مدیریت کارآمد و اثربخش بر داراییهای جاری مستلزم آن است که ابتدا با قواعد کلی مربوط به سرمایهگذاری در هر یک از انواع داراییهای جاری (موجودی نقد، اوراق بهادار، حسابهای دریافتنی و موجودیها) آشنایی حاصل شود و همواره سه جنبه اساسی زیر مد نظر قرار گیرد:
ویژگیهای بنیادی دارایی و چگونگی استفاده از آن توسط واحد انتفاعی.
منافع و هزینههای مربوط به مبلغ سرمایهگذاری در دارایی.
مخاطرات همراه با سرمایهگذاری در دارایی.
در این فصل به ارائه کلیات پژوهش پرداخته شده و طرح کلی پژوهش مشخص گردیده شده است. موارد ذکر شده در این فصل شامل پیش زمینه پژوهش، بیان موضوع پژوهش، اهمیت و ضرورت انجام پژوهش، اهداف اساسی پژوهش، فرضیههای پژوهش، روش انجام پژوهش و گردآوری دادههای پژوهش می باشد. در پایان نیز متغیرهای پژوهش و در نهایت ساختار كلی پژوهش آورده شده است.
1-2.تشریح و بیان موضوع
در عمل، مدیریت سرمایه در گردش یکی از مهمترین مسائل در سازمانها می باشد که بسیاری از مدیران مالی برای شناسایی محرکه های اصلی سرمایه در گردش و سطح مناسبی از سرمایه در گردش سازمان تلاش می کنند (لامبرسون، 1995). درنتیجه، واحدهای اقتصادی می توانند با درک نقش و محرکه های سرمایه در گردش، ریسک را به حداقل برسانند و عملکرد کلی را بهبود ببخشند.
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
بنابراین، واحدهای اقتصادی می توانند یکی از دو استراتژی سرمایه در گردش را اتخاذ کنند. واحدهای اقتصادی میتوانند با اتخاذ استراتژی محافظه کارانه، نسبت دارایی های جاری به کل دارایی ها را به حداقل برسانند و یا با اتخاذ استراتژی جسورانه، سطح بالایی از بدهی های جاری نسبت به کل بدهی ها را نگهداری کنند. استراتژی هایی که واحد اقتصادی اتخاذ می کند سودآوری، نقدینگی و در نهایت ریسک واحد اقتصادی را تحت تاثیر قرار می دهند (هورن، 2004).
واحدهای اقتصادی می توانند هزینه های تامین مالی خود را کاهش دهند و یا وجوه در دسترس برای توسعه پروژه ها را با به حداقل رساندن مقادیر سرمایه گذاری شده در دارایی های جاری افزایش بدهند. بیشترین زمان و تلاش مدیران مالی صرف تبدیل سطح نامطلوب دارایی های جاری به سطح مطلوب می شود (لامبرسون، 1995).
یک سطح مطلوب سرمایه در گردش، بین ریسک و بازده تعادل برقرار خواهد کرد. سطح مطلوب سرمایه در گردش، نظارت مستمر برای حفظ سطح مناسب در اجزای مختلف سرمایه در گردش را ملزم می کند. تاثیر استراتژی های سرمایه در گردش بر سودآوری، ارزش و ریسک واحد اقتصادی اهمیت بالایی دارد. بطور مشخص، سرمایه گذاری در سرمایه در گردش با ایجاد توازن بین سودآوری و ریسک، مرتبط است. زیرا معمولا تصمیماتی که سودآوری را افزایش میدهند منجر به افزایش ریسک می شوند و تصمیماتی که کاهش ریسک را مورد توجه قرار می دهند، منجر به کاهش سودآوری بالقوه می شوند (تروئل و سولانو، 2007).
بطور خاص، استراتژی جسورانه تر سرمایه در گردش در بنگاه های اقتصادی (سرمایه گذاری کمتر در سرمایه در گردش) با ریسک و بازده بالاتر در ارتباط است. در حالی که اتخاذ استراتژی محافظه کارانه سرمایه در گردش در این بنگاه ها (سرمایه گذاری بیشتر در سرمایه در گردش) با ریسک و بازده کمتر مرتبط است. هرچند، مطالعات تجربی کمی در سطح بین الملل این ارتباط را بررسی نموده اند، همچنین با توجه به کمبود مطالعه در ایران در این زمینه که ممکن است باعث افزایش ابهام و کاهش قدرت تصمیم گیری در این خصوص گردد.
بنابراین، این تحقیق نیز در پی پاسخ به این سوال می باشد که:
1-3. اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
اساساً واحدهای اقتصادی با سه تصمیم مالی مهم سر و کار دارند: تصمیمات ساختار سرمایه، تصمیمات بودجه بندی سرمایه ای و تصمیمات مدیریت سرمایه در گردش. در این میان، مدیریت سرمایه در گردش به دلیل اثری که بر عملکرد و نقدینگی دارد، از اهمیت وافری برخوردار می باشد. با وجود این، مطالعات تجربی بیشتر بر تصمیمات مالی بلندمدت، ساختار سرمایه، سیاست تقسیم سود و تصمیمات ارزشگذاری واحد اقتصادی تمرکز نموده اند. هرچند، دارایی ها و بدهی های کوتاه مدت سهم با اهمیتی در مجموع دارایی ها دارند و نیاز می باشد که دقیق تجزیه و تحلیل شوند. مدیریت دارایی ها و بدهی های کوتاه مدت، منجر به این خواهد شد تا با مدیریت سرمایه در گردش بتوان نقش بااهمیتی بر عملکرد، ارزش و ریسک واحد اقتصادی ایفا نمود (الشبیری، 2011).
سرمایه در گردش را می توان اینگونه تعریف نمود: «تفاوت دارایی ها و بدهی های جاری». هرچند بخشی از خالص سرمایه در گردش مثبت (خالص دارایی های جاری) ممکن است از محل بدهی های بلندمدت و یا حتی حقوق صاحبان سهام تامین مالی شده باشند. در صورتی که سرمایه در گردش مثبت و یا نسبت دارایی های جاری بیشتر از نسبت بدهی های جاری باشد، گفته می شود استراتژی سرمایه در گردش واحد اقتصادی، محافظه کارانه می باشد. در صورتی که سرمایه در گردش منفی و یا نسبت دارایی های جاری کمتر از نسبت بدهی های جاری باشد، استراتژی سرمایه در گردش واحد اقتصادی از نوع جسورانه می باشد (الشبیری، 2011).
خالص سرمایه در گردش عملیاتی با وجوه نقد آزاد و ارزش بازار مرتبط می باشد. اتخاذ نوع استراتژی سرمایه در گردش بر میزان ریسک واحد اقتصادی تاثیرگذار می باشد. اتخاذ استراتژی جسورانه، منجر به این خواهد شد که واحد اقتصادی نتواند برای تسویه بدهی های جاری در موعد مقرر نقدینگی لازم را داشته باشد و بنابراین، احتمال ورشکستگی واحد اقتصادی افزایش می یابد. بنابراین، با توجه به اینکه هدف مدیریت سرمایه در گردش برقراری یك تعادل حساس بین حفظ نقدینگی برای پشتیبانی از عملیات روزانه و حداكثر سازی فرصتهای سرمایهگذاری كوتاهمدت میباشد، در این مطالعه سعی شده است كه ارتباط بین استراتژی جسورانه سرمایه در گردش با مدیریت ریسک در صنعت بانکداری بررسی شود.
نتایج این تحقیق می تواند مدیران رده بالای بنگاههای اقتصادی (بانک) را در جهت تمرکز بیشتر بر استراتژی های سرمایه در گردش و بهبود عملکرد بنگاه اقتصادی و روابط آن با ریسک سازمان یاری رساند. همچنین نتایج مطالعه می تواند برای سرمایه گذاران بالقوه و بازیگران بازار سرمایه در اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری، مفید واقع شود.
در مطالعات قبلی معمولاً برای شناسایی ریسک اوراق بهادار، از متغیر بتا استفاده می شد. در حالی که این مطالعه سعی دارد ریسک واحد اقتصادی را از طریق انحراف معیار بازده ها، اندازه گیری نماید. امید است که این مطالعه بتواند دیدگاه جدیدی را در بین محققین و پژوهشگران ایرانی ایجاد کند. علاوه بر این، محققین معمولاً در مطالعاتی که بر روی شرکتهای بورسی انجام می دهند، شرکتهای واسطه گری مالی را به دلیل ساختاری متفاوت، مورد آزمون قرار نمی دهند.
بنابراین مطالعات معدودی در زمینه مالی در صنعت بانکداری صورت گرفته و با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از وجوه در دسترس سرمایه گذاران ریسک گریز در اینگونه موسسات سرمایه گذاری می شود. لذا انجام پژوهش در این صنعت نیاز می باشد و استفاده کنندگان زیادی خواستار اینگونه مطالعات می باشند. بنابراین موضوعی حائز اهمیت است، که در پژوهش جاری به آن پرداخته شده است.
1-4.اهداف تحقیق
این پژوهش هدف اصلی زیر را دنبال می کند:
هدف اصلی تحقیق: تعیین و مشخص شدن اثر استراتژی جسورانه سرمایه در گردش بر مدیریت ریسک در صنعت بانکداری می باشد.