من کیستم؟ این دشوارترین، پیچیده ترین و مهمترین پرسشی است که همواره ذهن و روح بشر را در طول تاریخ به خود مشغول داشته و رویای یافتن پاسخ قانع کننده به این پرسش، از شیرین ترین آرزوهای بشر بوده است از میان باورها و ارزشیابی ها ی ما، هیچکدام مانند قضاوت و طرز فکر مادر مورد خودمان مهم و اساسی نیست و شاید بتوان گفت زیر بنای همه ارزیابی های ما از هستی، نوع نگاه ما به خودمان است. ما عصاره و نماینده ای از کل آفرینش هستیم؛ از حیث کرامت جایگاه و مرتبه وجودی، آزاد اندیشی و در برداشتن تمامی استعدادهایی که برای کامل شدن و وصال لازم است. از این رو شناخت خود یعنی شناخت نماینده ای زیبا از کل هستی. به خصوص زمانی که احساس میشود، مکاتب (ایسم های) حاکم بر دنیا، پاسخ قانع کننده ای که در خور روح انسان باشد، به این پرسش او نداده اند. بنابراین لازم است هر زبانی و هر قلمی با هر روشی که می تواند، در رساندن بشر به پاسخ حقیقی این پرسش یاری رساند. یکی از کسانیکه در این خدمت موثر بود استاد بزرگ دکتر اریک برن بود(خودشناسی، بی باک،1393). رویكرد تحلیل رفتار متقابل، به اشخاصی كه به جای تطبیق با دیگران می خواهند تغییر كنند، به اشخاصی كه به جای سازش می خواهند دگرگونی در درون خود به وجود آورند جوابهای تازه ای داده است(شفیع آبادی 1390).
شیوه تحلیل رفتار متقابل، روشی عقلانی است که فرد را در تجزیه و تحلیل و درک رفتار خویش و همین طور در کسب آگاهی و قبول مسئولیت، با توجه به آنچه که در زمان حال اتفاق می افتد یاری می دهد (شفیع آبادی و ناصری 1375).چنین تحلیلی در چهار زمینه اتفاق می افتد، تحلیل سازه ای یا تحلیل شخصیت فرد، تحلیل رفتار متقابل یا تحلیل رفتار رابطه ای فرد با دیگری و روابط بین افراد، تحلیل بازی ها یا تحلیل رفتار متقابل پنهانی که برای فرد دارای بازدهی یا نتیجه است، و تحلیل نمایشنامه و پیش نویس یا تحلیل داستان خاص زندگی فرد که او بازیگر اصلی آن است (احمدی 1374). در واقع وظیفه اصلی مشاور معتقد به «تحلیل رفتار متقابل» آن است که مهارتهایی را برای علاقه مندان ایجاد کند که آنها را به سوی شرایطی هدایت نماید که در آن بتوانند روابط خود را تحلیل و نتایج آن را مشاهده نمایند. گفته شد «تحلیل رفتار متقابل» نظریه ای است که به طور اخص بر روابط بین افراد تاکید می کند (سلامت و همکاران 1386).
این نظریه به خصوص برای مشاوره بسیار مناسب است. به طور کلی «تحلیل رفتار متقابل» در هر زمینه ای که نیاز به درک افراد، روابط و ارتباطات باشد می تواند به کار رود (استورات به نقل از دادگستر 1389). دکتر اریک برن بانی نظریه «تحلیل رفتار متقابل» معتقد است هرگونه واحد آمیزش اجتماعی یک رفتار متقابل نام دارد. هر وقت یک انسان با یک نفر یا بیشتر در تماس باشد. دیر یا زود یکی از آنها حرفی می زند یا علامتی را نشان می دهد که حضور دیگری را ثابت می کند. ما این را یک انگیزة رفتار متقابل می نامیم. سپس آن شخص متقابلاً حرفی می زند یا علامتی را نشان می دهد که به طریقی پاسخی به آن انگیزه است. و آن پاسخ رفتار متقابل نامیده می شود. تحلیل رفتار متقابل روش بررسی این رفتار و اعمال است که در آن من با تو کاری می کنم و تو هم در مقابل من با من کاری می کنی و در این میان معلوم می شود که کدام جنبه از شخصیت چند جنبه ای انسان دخالت داشته است. تحلیل رفتار متقابل همچنین روش طبقه بندی اطلاعات ناشی از تجزیه و تحلیل این اعمال انسانی است و نتیجه مطلوب وقتی حاصل می شود که این رفتار را به صورت کلماتی در آوریم که برای همه دارای معنی و مفهوم مشخصی باشد (تامس هریس به نقل از فصیح 1390).این روش بهتر از هر جا در گروه ها ثمر بخش است. از
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
طریق روش تحلیل رفتار متقابل گروهی به اعضا كمك می شود تا در سطح مقبول و مناسبی با دیگران ارتباط برقرار سازند و آگاهی و ارتباط خود را با دیگران فزونی بخشند. به نظر اریک برن(1961) مراحل تغییر رفتار عبارتند از: زدودن عوامل نامناسب از رفتار، تخلیه ی روانی، توصیف و روشن سازی شیوه های ارتباط و جهت یابی جدید( شفیع آبادی، 1385 ). در این رابطه هریس می گوید: “از اینكه اغلب مشاهده می كنم چگونه از همان جلسه اول مردم شروع به تغییر می كنند، خوب می شوند و رشد می كنند و اولین حركت را برای خلاصی از استبداد گذشته آغاز می كنند، لذت ژرفی به من دست می دهد. اگر اشخاص بتوانند تغییر كنند، دنیا می تواند تغییر كند. این امیدی است كه ما در دل می پرورانیم”( هریس ترجمه فصیح 1390 ).
1-1-بیان مسئله
انسان باید نیازهای زیستی خود را در اوضاع و احوال اجتماعی به ویژه خانواده ارضاء نماید. اوضاع و احوال زندگی دائم در حال تغییر و دگرگونی است، چرا كه هیچ انسانی در خلاء زندگی نمی كند و بخش قابل ملاحظهای از رفتار انسان مراوده با سایر مردم بخصوص اعضا خانوادهاش است. انسان در بسیاری از شئون زندگی اجتماعی و خانوادگی خود با سایر افراد جامعه و اعضای خانواده در رابطه با فعل و انفعالات مداوم قرار دارد. او باید برای ادامه حیات و تأمین حوائج خود به زندگی گروهی تن دهد و با دیگران برای رسیدن به هدفهای مشترك، تشریك مساعی كند. در چنین شرایطی و در ارتباط با سایر افراد جامعه و خانواده است كه هر كس ناگزیر باید به نوعی سازگاری رضایت بخش دست یابد و به همین دلیل است كه مشكلات و موانع سازگاری انسان از حیات اجتماعی و خانوادگی او سرچشمه می گیرد (مورینو 1975؛ به نقل از مهرآبادی 1385) .
1-2-اهمیت و ضرورت پژوهش
1-2-1-اهمیت پژوهش
نیاز و تمایلبه ارتباط و تعامل با همنوعان، نیازی قدرتمندو جهان شمولدر میان انسانها است (هارجی و دیکسون، 2004). انسانها نیاز دارند که رابطه با همنوعان خود و مخصوصاً افراد نزدیک را شروع کرده و آن را رشد دهند. تعامل و عمق بخشی به رابطه برای انسانها لذت بخش است (گابل و شین2000). در صورتی که انسانها قادر نباشند ارتباطی با معنا با دیگران برقرار کنند، احساس تنهایی، ناخوشحالی و افسردگی در آنها ایجاد خواهد شد (ویلیامز وزادیر، 2000) ارتباط با دیگران اساس شکل گیری هویت است. «خود»پدیده ای مستقل که به خودی خود شکل بگیرد نیست. خود از طریق تعامل با دیگران به وجود می آید (هارجی و دیکسون، 2004). در حقیقت می توان گفت که انسان شدن انسانها حاصل تعامل با دیگران است. از سویی یکی دیگر از ویژگی های ارتباط عامل گسترش روابط صمیمی بوده و درسطح کاربردی، به زوجها اجازه می دهد که مشکلاتشان را مورد بحث قرار داده و حل کنند. ارتباط همچنین عاملی برای تبادل اطلاعاتی بین زوجها است. همسرانی که نمی توانند احساساتشان را برای یکدیگر بیان کنند، در بحث بر سر مسائل جنسی مشکل خواهند داشت گاهی برای حل مشکلاتشان به سرزنش یکدیگر می پردازند که این عمل باعث می شود دامنه مشکلات آنها گسترش پیدا کند. زوجهایی که نمی توانند عدم توافق را به توافق تبدیل کنند، اغلب گرفتار چرخه ای از گرفتاریهای پایان ناپذیر می شوند که برای سالها تکرار می گردد. درمانگران به اتفاق عقیده دارند که مشکلات ارتباطی شایعترین مشکل ارتباطی و مخرب ترین مشکل ازدواج های شکست خورده است (جکو بسن، وادرون و مور 1980)
با توجه به این كه در ایران در مورد تحلیل رفتار متقابل اریک برن تحقیق زیادی صورت نگرفته بویژه در مشكلات رفتاری و خانوادگی، پژوهشگر حاضر سعی برآن دارد كه مشخص كند كه آیا درمانگر با تكیه بر رویكرد «تحلیل رفتار متقابل» (TA) بر افزایش هوش معنوی و هوش هیجانی، و بهبود تعارضات زناشویی و تغییر در سبکهای عشق ورزی تاثیر دارد؟.