………………………………………………………………………………………………………………..87
5-2 محاسبه حداقل معاش……………………………………………………………………………………………88
5-2-1 برآورد حداقل معیشتها برای گروههای کالایی…………………………………………………88
5-3 آزمون فرضیهها……………………………………………………………………………………………………89
5-3-1 فرضیه اول……………………………………………………………………………………………………..89
5-3-2 فرضیه دوم ……………………………………………………………………………………………………..90
5-4 تحلیل کلی نتایج………………………………………………………………………………………………….90
5-5 پیشنهادات…………………………………………………………………………………………………………..90
5-6 محدودیتها……………………………………………………………………………………………………….91
منابع و مآخذ………………………………………………………………………………………………………………….92
پیوست…………………………………………………………………………………………………………………………99
تعریف مسئله و بیان سؤالهای اصلی تحقیق
به طور سنتی سیاستهای اقتصادی در ایران بر مبنای دسترسی آسان به انرژی در قیمتهای بسیار پایین برای تأمین مالی برنامههای توسعه اقتصادی کشور بنا گردیده است(فرزانگان، مارک وادت؛2009) ،که این عامل منجر به استفاده بیش از اندازه از انرژی گردیده است. همانطور که نمودار شماره یک نشان میدهد، میزان مصرف داخلی انرژی در ایران در مقایسه با استاندارهای بینالمللی بسیار بالا میباشد و نهایتاً رشد تقاضای انرژی بسیار فراتر از نرخ رشد درآمد سرانه در اکثر کشورهای با درآمد پایین و یا درآمد بالا میباشد.
نمودار 1: رشد مصرف انرژی توسط خانوارها و بخشهای منتخب در سال های 1995 تا 2006
ماخذ:اصلاح قیمت های حاملهای انرژی در جمهوری اسلامی ایران. مترجم: حسنزاده،علی ( به نقل از برآورد صندوق بین المللی پول و اتحادیه اروپا)
مصرف انرژی بر حسب رشد درآمد سرانه از رشد متوسطی )حدود چهار درصد در سال( برای سالهای 1978 2002 ) برخوردار بوده است )یعنی چهار برابر سریعتر از میزان آن در کشورهای با درآمد بالا و پایین). در دوره زمانی (2002-2003) میزان مصرف نفت در ایران (5/1 میلیون بشکه در روز) مشابه میزان مصرف نفت در کشور اسپانیا می باشد، با این تفاوت که در آن دوره تولید ناخالص داخلی اسپانیا شش برابر ایران بوده است.
از طرفی بهای ارزان انرژی منجر به تشویق به استفاده ناکارا و زیاد از منابع انرژی بر و همچنین مصرف مازاد درآمد انرژی گردیده است.( ماریاما و اکلمن،به نقل از حسن زاده؛ 2009). میزان مصرف انرژی در تولید الکتریسیته در ایران، بیشتر از متوسط کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه ((OECD میباشد.
بهای ارزانقیمت انرژی به طور بسیار نامناسبی منافع خود را به گروههای ثروتمند میرساند و آثار مخربی را بر محیطزیست وارد مینماید. خانوارهای ثروتمند که استطاعت داشتن واحدهای مسکونی بزرگتر را دارند و از وسایل انرژیبر و اتومبیلهای بزرگتر بهرهمند میباشند، به طور نامناسبی از ثروت سوختهای فسیلی )هیدروکربن) سود میبرند.
با توجه به موارد بالا افزایش قیمتهای حامل انرژی در اقتصاد ایران امری اجتنابناپذیر به نظر میرسد. اما نکتهای که در اینجا بسیار مهم است و دولتمردان باید بیش از هر موضوعی بدان توجه داشته باشند این حقیقت است که تمام سیاستهای اقتصادی دولت میتواند به نوعی بر رفاه خانوارهای اقتصادی تأثیرگذار باشد. وضع مالیات، پرداخت یارانه، اصلاحات آموزشی، برنامههای بهداشتی، مقررات زیستمحیطی، دگرگونی در نظام تأمین اجتماعی، هدفمند کردن یارانهها و آزادسازی تجاری همگی سیاستهایی هستند که از راههای گوناگون بر رفاه اقتصادی تأثیرگذار میباشند.
در هر حال باید توجه داشت در هر جامعه و اقتصاد برای شکلگیری شکوفایی اقتصادی، سرمایهگذاری، برنامهریزی و هر فعالیت اجتماعی دیگر به حداقل زمینه مطمئن و آرام نیاز است، که ایجاد اینگونه امنیتها بدون ایجاد یک سطح نسبی رفاه در سطح جامعه امری نسبتاً غیرممکن به نظر میرسد. بدین ترتیب باید اذعان نمود، رفاه عملاً در زمره اهداف و ارزشهای اصولی و لازمه هر جامعهای قرار دارد. پس میتوان گفت که احساس رفاه علاوه بر اینکه یک نیاز برای انسانها است، عامل بسیار مهمی در پیشرفت و توسعهی هر کشور است.
از طرفی باید توجه نمود رفاه و بهزیستی (به معنای بهتر زیستن ) تنها به اقشار آسیبپذیر و یا گروه خاصی از افراد جامعه محدود نمیشود، بلکه ابعاد بسیار گستردهتری را در بر میگیرد. همان طور که در تعریف سازمان بهداشت جهانی به سلامت از جنبه مثبت آن تأکید شده است و فردی واجد سلامت شناخته میشود که به لحاظ زیستی، روانی و اجتماعی از شرایط معینی برخوردار باشد، همین شرایط در شکل گستردهتر در مورد رفاه افراد نیز صدق میکند. به نوعی میتوان گفت مباحث مربوط به رفاه از جمله سلسله مباحثی است که کل جامعه را در بر میگیرد. اما موضوعی که باید بدان توجه نمود این است که، سیاستهای اعمالشده در یک سیستم نمیتواند اثرات یکسانی بر گروههای مختلف موجود در آن جامعه داشته باشند؛ ممکن است گروهی منفعت و گروههای دیگری بر اثر اعمال این سیاستها دچار خسران شوند، اما آنچه که مهم است این است که بدانیم، که آیا آثار یک تغییر بر روی افراد جامعه که در نتیجه آن بعضی منفعت کسب میکنند و بعضی دیگر دچار خسران میشوند، مطلوب است یا خیر؟
حال با توجه به مطالب فوق، این مطالعه بررسی اثرات رفاهی افزایش قیمت برق در سطح جامعه را با توجه به اثرات رفاهی در دهکهای مختلف درآمدی (هزینهای) انجام میدهد، وسعی در پاسخگویی به سؤالات زیر را خواهد داشت:
1-2 سؤالهای اصلی تحقیق
سؤال اول: آیا افزایش قیمت برق بر مصرف برق در بخش خانگی شهری اقتصاد ایران موثر میباشد؟
سؤال دوم: آیا اثرگذاری افزایش قیمت برق بر رفاه دهکهای مختلف درآمدی شهری در کشور یکسان میباشد؟
1-3 ضرورت انجام تحقیق
مفهوم رفاه در طول سال های اخیر به صورت جدی مورد علاقه جامعه شناسان، اقتصاددانان و سایر رشته های مرتبط با توسعه قرار گرفته است .در واقع از دهه 1980 به بعد در تعریف رفاه اجتماعی تغییر و تحول بسیاری پدید آمده است .( هزارجریبی، صفری شالی؛ 1390 ) متون مرتبط با جامعه شناسی و اقتصاد نشان می دهد که رفاه و بهزیستی (به معنای بهتر زیستن ) تنها به اقشارآسیب پذیر و یا گروه خاصی از افراد جامعه محدود نمی شود، بلکه ابعاد گسترده تری پیدا کرده است. همان طور که در تعریف سازمان بهداشت جهانی به سلامت از جنبه مثبت آن تأکید شده است و فردی واجد سلامت شناخته می شود که به لحاظ زیستی، روانی و اجتماعی از شرایط معینی برخوردار باشد، همین شرایط در شکل گسترده تر در مورد رفاه افراد نیز صدق می کند .
بنابراین، رفاه اجتماعی در هر جامعه از اساسی ترین نیازهای اجتماعی است که افراد جامعه باید از آن برخور دار باشند. رفاه باعث خلق امنیت، احساس آرامش و اطمینان همه جانبه نسبت به حال و آینده است. بنابراین تأمین رفاه شهروندان را باید یکی از مهمترین وظایف دولتها دانست.
از طرفی دیگر، کشور ما حدود 1% جمعیت جهان را دارد این در حالی است که در حدود 2% از انرژی جهان را مصرف مینماید . استفاده از برق ، گاز و سوخت مایع جهت گرمایش از مدتها پیش برای ما به صورت امری عادی درآمده و امروزه هیچ منزلی نمیتواند بدون استفاده از تجهیزاتی همانند تجهیزات گرمایشی و سرمایشی ، روشنایی قابل سکونت باشد . سالهاست که بهای انواع انرژی افزایش ناچیزی داشته و انرژی گرمایشی با شرایط مناسبی در دسترس میباشد ، ولی این وضعیت به دلیل شرایط جهانی و افزایش بهای انرژی ( نفت ، برق و گاز) در حال تغییر است. تولید برق بسیار پر هزینه است به طوری که برای تولید 1واحد برق حدود 1000 دلار سرمایهگذاری اولیه نیاز است و در طول استفاده از تأسیسات ، هزینههای جاری نیز به آن افزوده میشود .در میان بخشهای مصرفکنندهی انرژی، بخش خانگی بیشترین درصد مصرف برق را به خود اختصاص داده است. به طوری که به دلیل پایین بودن قیمت برق ، رعایت اصول استاندارد، الگوی مصرف مناسب و صرفه جوئی در مصرف برق برای خانوارها کم اهمیت بوده است ( صادقی و همکاران 1391).
1-4 فرضیه های تحقیق
فرضیه اول: افزایش قیمت برق بر مصرف برق در بخش خانگی شهری اقتصاد ایران موثر میباشد.
فرضیه دوم: افزایش یکسان قیمت برق باعث کاهش بیشتر رفاه دهکهای درآمدی پایین نسبت به دهکهای درآمدی بالا در بخش شهری اقتصاد ایران میشود .
1-5 اهداف اصلی تحقیق
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
اهداف اصلی این پژوهش عبارتاند از:
بررسی آثار افزایش قیمت برق در سطح مصرف برق در بخش خانگی شهری در ایران
بررسی آثار افزایش قیمت برق بر سطح رفاه دهکهای مختلف درآمدی خانوارهای شهری در ایران
1-6 نتایج مورد استفاده پس از انجام تحقیق
1-7 استفادهکنندگان از نتیجه پایاننامه
دولت، وزارت اقتصاد، وزارت نیرو، وزارت رفاه و کار و امور اجتماعی، شرکت تولید و توزیع برق ایران (توانیر)
1-8 روش و ابزار گردآوری اطلاعات
روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای بوده و دادههای مورد استفاده از مرکز آمار و بانک مرکزی ایران تهیه گردیده است.
1-9 جنبه جدید بودن و نوآوری تحقیق
1-10 قلمرو تحقیق
قلمرو مکانی مطالعه فوق کل مناطق شهری کشور ایران را در بر میگیرد و همچنین از بعد زمانی این مطالعه از داده های بین سالهای 86 تا 91 اقتصاد ایران را در بر میگیرد.
1-11 جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری این پژوهش کل بخش خانگی شهری اقتصاد ایران را شامل میشود.
1-12 روش تحقیق
1-13 روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
روشی که برای تجزیه و تحلیل اطلاعات در این پایاننامه مورد استفاده قرار میگیرد یک روش تحلیلی – توصیفی میباشد. در این مطالعه تجمیع دادهها بر مبنای واحد آماری خانوار انتخاب شده است که مطالعه رفتار مصرفی خانوارها را در سطوح مختلف هزینهای و روی کوچکترین واحد مصرفی یعنی خانوار شدنی و برآورد معادلات را با بهرهگیری از تعداد دادههای بیشتر امکانپذیر میسازد. نگرش سیستمی نسبت به رفتار مصرفکنندگان مستلزم توجه به تمامی اقلام مخارج در سبد هزینه خانوارهاست و از این رو در این تحقیق سبد مصرفی خانوار به سه زیرگروه برق، مسکن و سایر کالاها و خدمات تقسیم و آمار بودجه خانوار بر اساس طبقهبندی هزینهای که مخارج مصرفی خانوارهای مختلف را در سطوح متفاوت نشان میدهد، به کار گرفته شده است .
از طرفی با توجه به ویژگیهای انعطافپذیری تابع مخارج و عدم وابستگی به فرض خطی بودن منحنی انگل و همچنین به دلیل انتخاب سطح کلی کردن بر مبنای واحدهای مصرفی خانوارها و گروههای کالایی مسکن، برق و سایر کالاها سبب شده است که از سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل که در میان سیستمهای تقاضای موجود قابلیت نمایش صحیح رفتار مصرفکنندگان در سطح پایینی از کلی کردن را دارا میباشد(انصاری،1392)، برای تخمین تابع تقاضا استفاده گردد.
پس از تخمین تابع تقاضای دهکهای مختلف درآمدی (هزینهای) در این مطالعه با استفاده از تغییر جبرانی (CV) و تغییر معادل (EV)تغییر رفاه ایجادشده در دهکهای مختلف هزینهای را محاسبه گردیده است. بدین ترتیب میتوان اثرات رفاهی ایجادشده بر اثر افزایش قیمت برق در دهکهای مختلف هزینهای را محاسبه نمود.
1-14 تعاریف مفاهیم و واژه ها
سیستم تقاضای تقریبا ایدهآل: اغلب مخارج را تابعی از مطلوبیت و قیمت در نظر می گیرند. ولی میولبور تابع ارجحیت را طوری تعریف می کند که مطلوبیت و قیمت به دلیل عدم همخوانی با یکدیگر از هم جدا باشند. اگر تابع مخارج گروه خانوار دارای ویژگیهای زیر باشد، در این صورت به لحاظ نظری می توان سیستمی از معادلات تقاضا را استخراج نمود که بدان سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل اطلاق میشود(داوودی، سالم؛1385)
رفاه اجتماعی: رفاه اجتماعی، مجموعه قوانین، برنامهها و خدمات سازمانیافتهای است که هدف آن تأمین حداقل نیازهای اساسی آحاد جمعیت کشور میباشد(زاهدی اصل،1373).
مطلوبیت: مطلوبیت کیفیتی است که کالایی را برای افراد خواستنی میکند. به بیان دیگر، مطلوبیت عبارت است از رضایت مصرف کننده که از مصرف کالا و خدمات حاصل میشود.
خط فقر: خط فقر میزان درآمدی است که علاوه بر تأمین حداقل نیازهای اولیه و ضروری مانند غذا، پوشاک، مسکن، تحصیل، همچنین فرهنگ و تفریح را نیز می پوشاند. (پروین و زیدی 1380)
کشش درآمدی: نسبت تغییرات مقدار تقاضا به تغییرات درآمد کشش درآمدی تقاضاست.
کشش قیمتی: حساسیت نسبی مقدار مورد تقاضا، نسبت به تغییر در قیمت کالا
تغییر جبرانی ( CV ): معیار تغییرات جبرانی نشان می دهد اگر سیاست افزایش(کاهش) قیمت اجرا شود باید چه قدر به (از) خانوارها پرداخت (گرفته) شود تا به سطح مطلوبیت قبل از تغییر قیمت دست یابند. یعنی این معیار، میزان پولی را نشان می دهد که باید به خانوارها پرداخت شود تاپس از اجرا شدن سیاست افزایش قیمت ، خانوارها به سطح مطلوبیتی برسند که اگر سیاست اجرا نمی شد درآن قرار داشتند(فلاحی و همکاران،1392).
تغییر معادل (EV ): نشان می دهد اگر سیاست افزایش (کاهش) قیمت اجرا نشود چه قدر باید از (به) خانوارها گرفته(داده) شود تا به مطلوبیت ثانویه ی بعد از تغییر قیمت دست یابند. یعنی این معیار، میزان پولی را نشان می دهد که باید از خانوارها گرفته شود تا سیاست افزایش قیمت اجرا نشود و خانوارها به سطح مطلوبیتی برسند که اگر سیاست اجرا می شد به آن می رسیدند(فلاحی و همکاران،1392)
Farzanegan and Markwardt