:
دریکی دودههی اخیربنیادگرایی وفرقه گرایی مذهبی درجنوب آسیا ازجمله پاکستان ازرشدی چشمگیربرخورداربوده است. این موضوع یکی ازپدیده های روبه رشد، سرنوشت سازوتعیین کننده ی عصرحاضراست. این پدیده به گونه ای روزافزون برتحولات ملی، منطقه ای وجهانی اثرگذاشته است. افراط گرایی فرقه ای درکشورپاکستان دراواخردهه ی1970م ظاهرشده، دردهه ی 1980م افزایش پیداکرده ودردهه ی 1990م استمراریافته است. بنابراین یکی ازجلوه های افراطی گری درپاکستان، شکل گیری گروهی است که به اصطلاح طالبان پاکستان یاتحریک طالبان پاکستان نامیده می شود. طالبان پاکستان اصطلاحی نسبتاًجدیداست. پیش ازاین اغلب ازنیروهای رادیکال یامذهبیون درتوصیف طالبان استفاده می شد. درپاکستان هماهنگی کاملی میان آموزه های رادیکالیسم وبسترهای ایدئولوژیک وجوددارد، به طوری که پدیده ی طالبانیسم ازترکیب ایدئولوژی فرقه های مذهبی دیوبندی ووهابیت ایجادشده است. بنابراین، پردازش حاضربه تأثیرعوامل متعدد درتکوین طالبان پاکستان درسه سطح داخلی، منطقه ای وبین المللی اذعان دارد. نتایج رساله ی حاضرنشان می دهدکه درسطح داخلی، ایدئولوژی های وهابیت ودیوبندی، موقعیت ژئوپلیتیک، وضعیت نامساعدسیاسی، اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی پاکستان به ویژه درایالت سرحدشمال غربی ومناطق قبایلی ودرسطح منطقه ای، نقش کشورهای افغانستان وعربستان سعودی ودرسطح بین المللی حضور غرب و در رأس آن ایالات متحده در افغانستان و پاكستان به بهانه ی جنگ با روس ها و به دنبال آن حمایت از طالبان وبعدباتغییرراهبردی مقابله ی با طالبان؛ ازمهمترین عوامل درشکل گیری پدیده ی طالبان پاكستان محسوب می شود.تحقیق حاضر سعی دارد از روش شناسی فراثبات گرا و نظریه جامعه شناسی تاریخی استفاده کند و روش تحقیق آن روش تبیینی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی است.
کلیدواژه ها: طالبان، پاکستان، بنیادگرایی، مذهب، مناطق قبایلی پاکستان، تحولات امنیتی، افغانستان
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1- بیان مساله:
در یکی دو دهه اخیر بنیادگرایی و فرقهگرایی مذهبی در پاکستان از رشدی چشمگیر برخوردار بوده است؛ به طوری که این کشور امروزه به مرکز بنیادگرایی و افراطیگری در آسیا شهره است. یکی از جلوههای افراطیگری در پاکستان، شکلگیری گروهی است که به اصطلاح طالبان پاکستان یا تحریک طالبان پاکستان نامیده میشود. این گروه به لحاظ ریشهها، ایدئولوژی و جهتگیری عینی پیچیدگی خاص دارد و با القاعده و طالبان افغانستان از منظر تشکیلاتی و فکری گره خورده است (احمدی، 1391). دیدگاه معمول دربارهی طالبان بسیار ساده نگرانه است بدین دلیل که آن سازمان قادر بوده است پایههای خود را بر شبکههای قومی خویشاوندی بنا نهد (توماس اچ، 2007). با نگاهی گذرا به ساختارهای جامعه پاکستان به این نتیجه خواهیم رسید که شرایط جامعه خود مهیاکننده ظهور و رشد جنبشها از جمله طالبان بوده است.
در واقع از زمان تأسیس کشور پاکستان به مثابه سرزمینی اسلامی در سال1947 و انتخاب نام جمهوری اسلامی برای این کشور در نخستین قانون اساسی سال1956، مذهب، هویت و دمکراسی در آن به هم پیچیده و گره خوردهاند. حکومتهای نظامی و غیرنظامی، احزاب سیاسی مذهبی، سکولار و جنبشهای با موضوعات و منابع مختلف، برای افزایش سطح مشروعیت و حمایت از منافع سیاسی، اقتصادی و طبقاتی خود از اسلام استفاده کردهاند. در پاکستان اسلام به طرق مختلفی برای مشروعیت بخشی به حکومت و اپوزیسیون و همین طور عقلانیسازی دامنهی انتخابها از دموکراسی گرفته تا اقتدارگرایی دینی وسیاسی، مورد بهرهبرداری قرارگرفته است. پاکستان در سرتاسر تاریخش دست به گریبان معنای هویت اسلامیاش بوده است. مروری بر نقش اسلام در پاکستان نشاندهندهی کاربردهای متنوع و اغلب متعارض از اسلام، پیوند آن با ادعاهای دموکراتیک و در اغلب موارد توان بالقوهی آن برای ایجاد تفرق به جای وحدت است. در دورهای که بسیاری نگران اسلام سیاسی و سازگاری آن با دموکراسیاند، پاکستان الگویی از نقش دین در مهندسی حکومت برای دولتسازی و همچنین توان سازمانهای اسلامی برای مشارکت در نظام سیاسی ارایه میکند. رابطهی اسلام و دموکراسی در پاکستان اغلب صوری بوده تا جوهری، و متأثر از واقعیتهای سیاسی بوده است تا نیرویی ناظر و کنترلکننده (اسپیزیتو، 1392). این کشور از آغاز تاکنون مهد پرورش جریانهای اسلامی بوده است. در واقع، ساختارهای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی و…در کنار عوامل بیرونی به مثابه شرایط تسهیلکننده ظهور این پدیده بودهاند.
شرایط موجود در جامعهی پاکستان از جمله شکست طرح دولت و جامعه اسلامی، شرایط اسفبار اجتماعی و اقتصادی، متغیرهای ژئوپلیتیک، نقش اختلافات قومی و فرقهای و نسلی از مردان
1-2- اهمیت وضرورت تحقیق:
1-3- اهداف تحقیق:
اهداف اصلی تحقیق:
شناخت علل و عوامل مؤثر بر شکلگیری طالبان پاکستان؛
اهداف فرعی تحقیق:
زمینههای تاریخی افراطگرایی در پاکستان؛
تأثیر آموزههای سلفی بر شکلگیری طالبان پاکستان؛
شناخت علل و عوامل مؤثر بر شکلگیری طالبان پاکستان؛
بررسی زمینههای تاریخی افراطگرایی در پاکستان؛
1-4- سوالات تحقیق:
سوال اصلی پژوهش:
علل و عوامل مؤثر بر شکلگیری و رشد طالبان پاکستان چه بوده است؟
سوالات فرعی پژوهش:
زمینههای تاریخی شکلگیری گروه طالبان پاکستان کدامند؟
تأثیر آموزههای سلفی بر شکلگیری و رفتار طالبان پاکستان چیست؟
روابط طالبان پاکستان با گروههای بنیادگرای افراطی از قبیل القاعده چگونه است؟
1-5- فرضیات تحقیق:
فرضیهی اصلی تحقیق:
ترکیب سنتهای فرهنگی و قومی پاکستان با مذهب اسلام در کنار استفاده ابزاری از دین توسط دولت و دخالتهای خارجی از عوامل اصلی ظهور و قدرتگیری طالبان در پاکستان بوده است.
فرضیات فرعی تحقیق:
درکنارعوامل بیرونی، از جمله، تأثیرپذیری از طالبان افغانستان و کمکهای مالی عربستان در گسترش مدارس مذهبی پاکستان، ایدئولوژیهای وهابیت و دیوبندی، ماهیت قومی و فرقهای، وضعیت مناطق قبایلی، ازعوامل تاریخی شکلگیری طالبان پاکستان محسوب میشوند. درواقع، تاکید بر سیره سلف صالح از اصحاب و تابعین مبنای آرای سیاسی و افکار دینی طالبان را تشکیل می دهد و عمل خود را مطابق با سنت و صحابه میدانند و برروی سلفیه سیاسی- جهادی تاکید ویژهای دارند. با وجود این ریشههای تفکرات طالبانیسم بر بستر اندیشهی سلفی استوار است، که در آن، مکتب دیوبندی و وهابیت تأثیرعمیقی دارند.
این جنبش، با گروههای افراطی از جمله سپاه صحابه، جیش محمد و حرکت المجاهدین ارتباط تنگاتنگی دارد و همچنین این گروه برخی مواقع در مأموریتهای برون مرزی با القاعده همکاری میکند و با القاعده و طالبان افغانستان از منظر تشکیلاتی و فکری گره خورده است.
1-6- پیشینهی تحقیق:
پاکستان نیز از جمله کشورهایی است که جایگاه مهمی در موضوع اسلام سیاسی دارد. اهمیت این کشور در این موضوع از یک طرف، به دلیل نقش اسلام وگروههای اسلام در تحولات سیاسی پاکستان و از سوی دیگر، به دلیل فراهم ساختن بستر مناسب برای شکلگیری و رشد تفکرات بنیادگرایی از نوع طالبانیسم در این کشور و صدور آن به کشورهای همسایه است. به نظرمیرسد محیط اجتماعی پاکستان، نقش اسلام در تحولات سیاسی این کشور، فعالیت طرفداران مکتب دیوبندی، وجود مدارس مذهبی و نقش قدرتهای خارجی به ویژه عربستان از عمدهترین دلایل رشد اسلام سیاسی رادیکال درپاکستان است.
مرکزی و قفقاز شماره 78 به چاپ رسیده، آمده است: ارتباط مدارس مذهبی افراطی پاکستان با طالبان و جایگاه این مدارس در گسترش
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
آموزههای افراطی نفوذ و حضور طالبان و سایر تروریستها در مناطق خود مختار قبیلهای پاکستان، ارتباط گروهای تروریستی پاکستان با طالبان و القاعده، پیوندهای موجود میان سازمان امنیت و اطلاعات ارتش پاکستان با گروههای تروریستی و طالبان به مثابهی دلایل اهمیت پاکستان در فرآیند مبارزه با تروریسم اشاره نموده است.
آنها به نحوی زیرکانه با انجام اقدامهای نظامی برای خودشان در پاکستان جایی باز کردند و بدون هیچگونه مخالفتی در مناطق قبایلی پذیرفته شدند.
1-7- تعاریف مفهومی و عملیاتی تحقیق:
افراط گرایی: افراطگرا لقبی است که به آن دسته از افراد یا گروههایی میدهند که عموماً به منظور تحمیل باورها، ایدئولوژی یا ارزشهای اخلاقی خود به دیگران به خشونت متوسل میشوند (عطایی،1391 (.
طالبان: به معنای طلبهها (جمع طلاب) است. تقریباً همه پشتون و سنی مذهبند و به هنگام تحصیل در مدارس دینی علاوه بر پرورشهای مذهبی و عمومی، امور نظامی را نیزفرا میگیرند )رشیدی، 1391).
مکتب بریلوی: مکتب بریلوی در اواخر قرن 19 تشکیل شد. هدف از آن روشنگری بین مسلمانان و تبلیغ علیه مکتب دیوبندی بود که از نظر احمد رضا خان، بنیانگذار مکتب بریلوی، گرایش به وهابیت پیدا کرده بود (ملازهی،1386).
پشتون: قومیتی که در مناطق شمال و شمال غربی پاکستان خواهان استقلال و تشکیل پشتونستان بزرگ است (رشیدی، 1391).
قوم: اصطلاحی است که برای تعیین حدود هر بخش از جامعه که افراد آن از طریق پیوندها و همبستگیهایی به یکدیگر متعهدند به کار میرود، این اصطلاح ممکن است در ارجاع به خانوادهای گسترش یافته، یک طایفه، گروه شغلی یا یک روستا و امثال آن به کارگرفته میشود، هم براساس رابطه خویشاوندی و هم ارباب و رعیتی مبتنی است (اسپوزیتو، 1392).
ژئوپولیتیک: معنای لغوی آن سیاست زمین است (عزتی، 1371). علمی که دربارهی اوضاع جغرافیایی و سیاسی کشورها و خصوصیات ارضی و سوق الجیشی آنها بحث میکند. (عمید،1377).
مکتب دیوبندیه: دیوبندیه نماینده نوعی تفکر کلامی و فقهی – در چهارچوب فقه حنفی و کلام ماتریدی- متأثر از بیشترگرایشهای تصوف شبه قاره هند و منسوب به مدرسه دارالعلوم دیوبند است (رفیعی، 1390).
وهابیت: این جنبش، اعتقاد به بازگشت به روشهای صدر اسلام دارد و مخالف با عقل، فلسفه، اجتهاد، تفسیر قرآن، تصوف و عرفان و هرگونه نوآوری میباشد. از نظر مذهب جزو حنبلیان هستند. محمد بن عبدالوهاب (1703-1792م) بنیانگذار جنبش بوده است (موثقی،1389).
جنبش: به معنی هیجان، حرکت مردمی، نا آرامی، کوشش جمعی برای رسیدن به هدفی روشن و بویژه دگرگونی در بعضی نهادهای اجتماعی است که در برابر حزب یا گروه فشار قرار گرفته است. (موثقی، 1389) به عبارت دیگر جنبش مفهومی است که نسبت به سایر مفاهیم از حیث معنایی با انقلاب نزدیک است ( عیوضی وهراتی، 1392).
بنیادگرایی: اصطلاح بنیادگرایی در اصل مربوط به جنبشهای قشری در تاریخ مسیحیت و کاتولیکها بود و در اصطلاح پروتستانها بیشتر به مفهوم کهنهپرست به کار برده میشد، به معنای حفظ عقاید سنتی مذهب مسیحی، و در تضاد و مخالفت با بیشتر امور و پدیدههای جدید است. به طور کلی بنیادگرایی خواهان بازگشت به اصول و بنیادهای اولیه با همان سادگی و خلوص نخستین آن است و فاقد دیدی مثبت، اجتهادی، انقلابی، نوگرا و آینده نگراست (موثقی، 1389).
سلفیه: سلف در لغت به معنی وابستگان و خویشانی است که پیشتر از شخص در گذشتهاند. و در اصطلاح فقهی نیز مقصود از سلف، نوعی داد و ستداست که در آن خریدار، ثمن را قبلاً میپردازد تا جنس مورد معامله را در وقت معین دریافت کند و در عصر حاضر به پیروان احمد بن حنبل (186-241) گفته میشود، از آن نظر که وی در عقیده و شریعت، از روش صحابه و تابعان، پیروی میکرد (سبحانی، 1392). به عبارتی بر کسانی اطلاق شده است که در فهم و تفسیر آموزههای دینی تنها به سنت پیامبر و اقوال صحابه و علمای سلف (تابعین وتابع تابعین) تکیه دارند (رفیعی: 1390).
1-8- روش تحقیق:
تحقیق حاضر سعی دارد از روش شناسی فرا ثباتگرا و نظریه جامعهشناسی تاریخی استفاده کند و روش تحقیق آن روش تبیینی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و اینترنتی است.
1-9- متغیرهای تحقیق:
متغیر مستقل: شرایط اجتماعی جامعهی پاکستان
متغیر وابسته: ظهور طالبان در پاکستان
1-10- روش گردآوری اطلاعات:
شیوهی گردآوری اطلاعات موردنظر این رساله بر پایه استفاده از روش کتابخانهای است که از کتابها و مجلات معتبر و همچنین مقالات علمی و پژوهشی در سایتهای معتبر علمی استفاده گردیده است. در این پژوهش که یک موضوع نظری را در دست بررسی دارد سعی شده از طریق کتابخانهای، دادهها جمعآوری و سپس تحلیل و تدوین شوند.
1-11- روش تجزیه وتحلیل اطلاعات:
روشی که با استعانت از آن به تحقیق پیرامون هدفهای فوق پرداختهایم، روش تبیینی- تحلیلی است زیرا در پی گردآوری اطلاعات و بیان روندها و برقرارکردن ارتباط بین متغیرها است؛ یعنی ارتباط علّی و علت و معلولی بین عوامل متداخل در موضوع را بررسی و تحلیل میکند.
1-12- سازماندهی تحقیق:
این پژوهش دارای ساختاری شکلی به شرح ذیل است:
فصل اول، کلیات
فصل دوم، چارچوب نظری
فصل سوم، تاریخچه شکل گیری طالبان پاکستان
فصل چهارم، علل و عوامل موثر بر شکل گری طالبان پاکستان