قرنها پیش دین مبین اسلام بر پیشگیری از هتک حرمت مؤمن و حفظ حقوق انسانی انگشت تأکید نهاده و حفظ کرامت انسان را جزو محکمات و امهات تعالیم و حیانی و آسمانی خود قرار داده است(قاسمی، 1389، ص15).
رفتار پرخاشگرانه و توسل به زور(ایراد ضرب و جرح) از سوی برخی کارکنان پلیس خلاف موازین شرعی و قانونی است و نخبگان و افکار عمومی جامعه آن را بر نمیتابند. ضرب و جرح متهمان از دیدگاه توده مردم نیز رفتاری غیر انسانی قلمداد شده و به شدت مورد تقبیح قرار گرفته است. چنین رویهای با شعار «پلیس جامعه محور» در تعارض آشکار است، زیرا چنین پلیسی در درون مایه خود واجد رویکردهای زیر است:
حفظ حقوق شهروندی و صیانت از حقوق عامه مردم؛
ارتقای سرمایه اجتماعی ناجا نزد مردم؛
انتظام بخشی و حل معضلات اجتماعی با مشارکت عمومی؛
امنیت پایدار با استفاده از فناوریهای نوین و فضای مجازی؛
قانونمداری و انضباط پذیری؛
اعتماد افزایی حاکمیت و مردم؛
اصالت جامعه و فرد؛
پلیس پاسخگو(ترویانویچ، 1383، ص 4).
پلیس اجتماع محور، را می توان رویكردی انسانی به امر پلیسی كردن و پارادایمی نو در حوزه مسائل انتظامی به شمار آورد كه از دهه 1990 به راهبردی غالب در بیشتر كشورها مبدل شده است. در این پارادایم جدید پلیس علاوه بر برخوداری از حمایت قانونی و سیاسی، امنیت را با مشاركت مردم و با هدف بالا بردن احساس آرامش و رضامندی آنها تامین می كند(سهرابی، 1384، ص138).
مدارک و شواهد تاریخی، حکایت از آن دارد که پلیس ایران برای مقابله و مهار ناهنجاری و بزهکاریهای اجتماعی از خشونت استفاده مینموده است؛ اگرچه این روند در گذر تاریخ فراز و فرود داشته و پس از انقلاب شکوهمند اسلامی توسل به زور سیر نزولی را طی نموده است؛ ولی با گذشت بیش از سه دهه از انقلاب انتظار میرود که این نابهنجاری از بین برود(عبدی،1385، ص18).
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
در سالهای اخیر در جهت مهارتافزایی کارکنان و کشف علمی جرایم، گامهای اساسی در سازمان پلیس برداشته شده است و همین تلاش موجب ضابطهمند شدن برخورد اغلب کارکنان با متهمان شده است؛ ولی هنوز ضعفهایی مشاهده میشود که سازمان و نگرانی مسئولان نظام را در پی دارد. دادههای آماری و مشاهدات میدانی نشان میدهد که عدهای از کارکنان ناجا(به هر علت و دلیلی) با متهمان و مظنونان برخورد تند و خشونتآمیز دارند که این بدرفتاری بهصورت ضرب و جرح نمود پیدا میکند. میزان ارتکاب جرم ضرب و جرح به دست کارکنان ناجا(حداقل در بعضی از ردهها و پلیسهای تخصصی) فراتر از نُرم و ظرفیت جنایی بوده و پذیرفتنی نیست. چنین رفتارهایی هزینهها و تبعات زیادی را بر پیکره سازمان وارد میکند که بعضاً جبرانناپذیر است. کارکنان باید توجه داشته باشند که حدود اختیارات پلیس براساس قانون تعیین شده و تخلف از قانون برای هر مقامی ممنوع و از نظر قضایی جرم تلقی میشود و مستحق تعقیب کیفری است(لیونز:1387، ص42).
ضرب و جرح جرمی است که علیه تمامیت جسمانی اشخاص بهحساب میآید و موضوع آن «شخص» است(ولیدی، 1380، ص 27).
1-2- بیان مسئله
از نظر جامعه شناسان و جرم شناسان كیفری؛ جرم ضرب وجرح، جزو جرایمی است كه شدت و ضعف آن در نقاط مختلف و برحسب شرایط زمانی و كیفری، متغیر است و به لحاظ فقر فرهنگی و یا وجود نارسائیها و مسائل اقتصادی و اجتماعی مشاهده میشود(هرچند این عوامل در جوامع گذشته بیش از امروز رایج بوده است)؛ لیكن امروزه نیز عوامل مختلفی چون خصوصیات قومی، شخصیتی، خصوصیات جغرافیایی، عوامل مزاجی ونیز محیط زندگی، در بروز این جرم مؤثر میباشند(همان، ص14).
در سازمانهای نظامی، به لحاظ نوع مأموریت و ویژگیهای ساختاری و محیطی، همواره امكان بروز پرخاشگری وجود دارد. تعارض بین شخصیت فرد به هنگام ایفای نقش سازمانی و نقش خارج از سازمان و نیز احساس ظلم و تبعیض و عدم دستیابی به انتظارات در محیطهای نظامی از جمله محركهای ابراز رفتارهای پرخاشگرانه فردی كه گاه ممكن است به جرم ضرب و جرح نیز بینجامد. به هر شكل، بروز پرخاشگری و ایراد ضرب و جرح در زمینه «روابط بین فردی درون سازمانی» گاه «برون سازمانی» و حتی «روابط درون فردی» كاركنان سازمان نظامی اختلال ایجاد مینماید و روابط درون سازمانی را به مخاطره میاندازد و به اهمیت شغلی و روانی افراد سازمان نظامی خدشه وارد میسازد(شاکری، 1381، ص 28).
وجود عواملی چون ضعف آموزش در ابعاد مختلف نظیر بازجوییها، بکارگیری افراد جوان، کم تجربه و ناتوان در جمع آوری اطلاعات وجود حس قدرت طلبی، پایین بودن آستانه تحمل و غیره در ایجاد ضرب و جرح موثر خواهد بود والبته راهکارهایی هم مثل ارزیابی مستمر کارکنان، ارتقای بصیرت دینی، افزایش روحیه معنوی، ایجاد روحیه خود حفاظتی برخورد جدی و قاطع با کارکنان خاطی و غیره وجود دارد. لذا این پژوهش، به بررسی علل و عوامل مؤثر در بروز جرم ایراد ضرب و جرح در نیروهای مسلح وارائه راهكارهای مؤثر اجرایی جهت پیشگیری از آن میپردازد.
1-3- اهداف تحقیق
- بررسی عواملی مانند عوامل درون سازمانی، برون سازمانی و درون فردی در بروز ایراد ضرب و جرح عمدی نیروهای مسلح علیه شهروندان.
- بررسی تأثیر عدم آشنایی نیروهای مسلح به آئین نامه انضباطی و مجموعه قوانین و مقررات در ایراد ضرب و جرح.
- بررسی تأثیر واگذاری مأموریتهای خارج از توان به افراد و ایراد ضرب و جرح شهروندان.
- بررسی تأثیر عدم توجه به شخصیت متقابل افراد (شخصیت روانی و درونی) داشتن روحیه پرخاشگری و ناسازگاری در سازمان در ایراد ضرب و جرح.
- بررسی تأثیر عدم برخورد قاطع مراجع قضایی و چند گانه بودن نظرات آنان با ایراد ضرب و جرح شهروندان.
- بررسی راهکارهای پیشگیری از ایراد ضرب و جرح نیروهای مسلح.
1-4- سؤالات تحقیق
1-4-1- سؤال اصلی
1- بهترین و موثرترین راهكارهای پیشگیری از اعمال ضرب و جرح از مأموران انتظامی کدام است؟
1-3-2- سؤالات فرعی
1- آیا بین عدم آشنایی نیروهای مسلح به آئین نامه انضباطی و مجموعه قوانین و مقررات و ضرب وجرح رابطه معناداری وجود دارد؟
2- آیا بین واگذاری مأموریتهای خارج از توان به افراد و ایراد ضرب و جرح شهروندان رابطه معناداری وجود دارد؟
3- آیا بین عدم توجه به شخصیت متقابل افراد(شخصیت روانی و درونی)، داشتن روحیه پرخاشگری و ناسازگاری در سازمان و ایراد ضرب و جرح رابطه معناداری وجود دارد؟
4- آیا بین عدم برخورد قاطع مراجع قضایی و چند گانه بودن نظرات آنان با ایراد ضرب و جرح شهروندان رابطه معناداری وجود دارد؟
5- علل و عوامل بروز ایراد ضرب و جرح عمدی نیروهای مسلح علیه شهروندان چه مواردی میتواند باشد؟
1-5- فرضیههای تحقیق
1-5-1- فرضیه اصلی
1- به نظر میرسد، پیشگیری اجتماعی از دیگر انواع پیشگیری(پیشگیری وضعی)، موثرتر است.
1-5-2- فرضیههای فرعی
1- بین عدم آشنایی نیروهای مسلح به آئین نامه انضباطی و مجموعه قوانین و مقررات و ضرب وجرح رابطه معناداری وجود دارد.
2- بین واگذاری مأموریتهای خارج از توان به افراد و ایراد ضرب و جرح شهروندان رابطه معناداری وجود دارد.