پژوهش
بیان مسأله
در حقیقت والد شدن مرحلهی مهمی از رشد روانی ـ جنسی و اجتماعی زنان و مردان محسوب میشود و مشخص کنندهی بسیاری از اهداف آنها در آینده و تکمیل کنندهی نیاز آنان است (شرود، 2004؛ درادزل و اسکرپیولک، 2009). تحقیقات نشان میدهند طی دوران جوانی و میانسالی حدود 90 تا 95 درصد زنان و مردان در پی فرزند دار شدن هستند (آیرلند، 1993؛ به نقل از دنیلاک، 2001). اگرچه بیشتر زوجین طی 12 ماه نخست، موفق به تحقق چنین امری میشوند، اما حدود 17 درصد از آنان با مشکل عمده ای به نام ناباروری رو به رو خواهند شد (آلبریچ، کویل و لیبر، 1990؛ به نقل از دنیلاک، 2001)؛ که پس از انجام آزمایشات لازم و درمان، حدود 3 تا 5 درصد از آنان همچنان بدون فرزند باقی خواهند ماند (بالن و باس، 2004؛ کرائیچ، گارنفسکی و ولیتسترا ، 2008).
ناباروری با در بر داشتن بیشتر شرایط یک حادثه بحران ساز، همچون طول مدت، شدت شرایط، پیش بینی ناپذیر بودن و قابل کنترل نبودن شرایط، میتواند بحرانی چند سویه را در زندگی افراد نابارور پدید آورد (نیلفروشان و همکاران، 1384؛ به نقل از ظریف گلباریزدی، 1390). در واقع، هنگامی که آرزوی فرزند دار شدن با شکست مواجه میشود افراد با ابهام دوسویهای روبه رو میشوند؛ از سویی، به طور روانشناختی میل برای فرزند دار شدن وجود دارد اما از سوی دیگر، به طور جسمانی چنین میلی امکان پذیر نیست. این ابهام استرس فراوانی را به افراد (زن یا شوهر) تحمیل میکند (بروک، امری، ویشمن و ترن ، 2010).
بر اساس مدل شناختی، تفسیر یک موقعیت (و نه خود موقعیت) به شکل یک فکر خودآیند در آمده و روی هیجانها، رفتارها و واکنشهای روانشناختی اثر میگذارد. بدیهی است که برخی رویدادهای خاص تقریباً همگان را ناراحت میکند، مثلاً شکستن حریم شخصی، طرد شدن یا شکست، هر کسی را ناراحت میکند. ولی کسانی که دچار اختلالات روانی هستند، اغلب شرایط منفی و حتی مثبت را سوء تعبیر میکنند (بک، 1995؛ به نقل از فتی و فریدحسینی، 1390). افکار خودآیند منفی رشته افکاری هستند که موازی با افکار آگاهانه و آشکار ما جریان دارند (بک، 1964).
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
افکار خودآیند منفی برداشت منفی و طرز تلقی بدبینانه در مورد خود، محیط و آینده است که به طور خودکار و خود به خود، خارج از ارادهی فرد با سرعت زیاد به ذهن خطور کرده و احساس را تحت تاثیر قرار میدهد. افکار خودآیند منفی کیفیتی ذهنی است که روی توانایی شخص در برخورد با تجارب زندگی اثر گذاشته، هماهنگی درونی را مخدوش میسازد (زحمتکش و زمانی، 1386). افکار خودآیند منفی، افکار وابسته به موقعیت و ناخواستهای هستند که در شرایط تجربه پریشانیهای هیجانی مثل اضطراب و افسردگی به ذهن فرد وارد میشود. این افکار برای فرد معقول و منطقی به نظر میرسند و بیرون کردن آنها از ذهن بسیار دشوار است. افکار خود آیند منفی اغلب خارج از هشیاری فوری فرد قرار دارد. اما از طریق مجموعهای از پرسشهای استاندارد شناخت درمانی میتوان آنها را به سطح توجه و هشیاری فوری آورد. مانند: وقتی دیر به جلسه رسیدی، چه چیزی از ذهنت میگذشت؟، مراجع پاسخ میدهد: من همیشه دیر میرسم، من آدم بی نظمی هستم، همکارانم به دیدهی حقارت به من مینگرند (نینان و دراین، 1953؛ به نقل از شاطرلو، 1388).
درمان با شیوههای نوین باروری، پیچیده و توام با استرس فراوان است؛ به طوری که استرس و پیامدهای روانی آن ممکن است عامل مزاحمی در موفقیت درمانی محسوب میشود (نور بالا و همکاران، 1386؛ به نقل از ظریف گلبار یزدی، 1390). تقریباً هر نوع استرس، موجب یك افزایش فوری و بارز در ترشح هورمون محرك فوق كلیوی، توسط غده هیپوفیز قدامی، و به دنبال آن ظرف چند دقیقه منجر به افزایش شدید در ترشح كورتیزول از چند قشری غدد فوق كلیوی میشود (هال ، 2000). درمان ناباروری بدون موفقیت، فشار (استرس) قابل توجه ی ایجاد می كند (لین، 2002).
پس از وقوع حادثه مهارتهای مقابلهای پا به میان میگذارد تا فرد با كوششها و تلاشهایی كه انجام می دهد تطابق با محیط را بالاتر برد و از پیامدهای ناخوشایند شرایط فشارزا جلوگیری كنند (لازاروس و فولكمن، 1984؛ به نقل از نادری و همکاران، 1390). طبق تحقیقات انجام شده وقایع استرسزا انسان را از نظر هیجانی، شناختی و فیزیولوژیكی تحت تأثیر قرار میدهد، لذا برای سازگاری و تطابق با محیط، بشر نیازمند آگاهی و مجهز شدن به مهارتهایی است كه او را در مقابله با استرس یاری كند، زیرا اگر استرس خارج از سطح تحمل شخص باشد، سلامتی او را به مخاطره میاندازد (پارسامنش و همکاران، 1390).
با توجه به اینكه استرس، جزء جدانشدنی زندگی بشر است، برنامههایی برای مقابله مؤثر با استرس و مهار استرس وجود دارد كه به آن “مدیریت استرس” گفته میشود (آنتونی، ایرونسون و اشنایدرمن، 2007 ؛ به نقل از آلمحمد و همكاران، 1388). درمان شناختی ـ رفتاری مدیریت استرس به خانوادهای از درمانهای مدیریت استرس اطلاق میشود که بر رویکرد شناختی، رفتاری متمرکز است. مدیریت استرس توانایی افراد را برای کاهش استرس و سازگاری مناسب با موقعیتهای استرس آور افزایش میدهد. این مداخله مرکب از عناصری از قبیل افزایش آگاهی در مورد استرس، آموزش تن آرامی، شناسایی افکار ناکارآمد، بازسازی شناختی، آموزش حل مسأله، آموزش مهارتهای ابراز وجود، مدیریت خشم، مدیریت خود و برنامه ریزی فعالیتها میباشد (لیندن، 2005). آن چه در حال حاضر حائز اهمیت است، روشهایی است كه بتواند اثربخشی مداخلاتی چون مدیریت استرس را به حداكثر ممكن برساند و جنبههای مختلف انسان را تحت پوشش خود قرار دهد. باید به افراد كمك شود تا هم نسبت به علایم و نشانههای استرس آگاهی یافته و هم شیوههای مناسبی برای مقابله اتخاذ نمایند(پارسامنش و همکاران، 1390). طیف وسیعی از درمانهای روان شناختی شامل درمانهای شناختی رفتاری، مدیریت استرس، پسخوراند زیستی، روان درمانی حمایتی، كنترل خشم، بازسازی شناختی در بهبود كیفیت زندگی و ارتقاء سلامت روان اثربخش بودهاند (دیویسون، نیل و كرینگ، 2004).
با توجه به اینکه ناباروری یک موضوع شایع و تا حدی تاثیر گذار در زندگی فردی و اجتماعی است و از طرفی کیفیت زندگی، افکار خودآیند منفی و استرس را تحت تاثیر قرار می دهد. درمان هایی در این راستا بکار گرفته شده است، حال ما به دنبال این مسئله هستیم که ببینم؛ آیا با آموزش مدیریت استرس، زنان نابارور میتوانند از استرسها و هجوم افکار خودآیند منفی در زندگی خود بکاهند؟ آیا میتوان با آموزش مدیریت استرس به این افراد باعث افزایش کیفیت زندگی آنها شد؟
فرضیات پژوهش
- آموزش مدیریت استرس به شیوه گروهی باعث افزایش معنادار کیفیت زندگی زنان نابارور گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل میشود.
- آموزش مدیریت استرس به شیوه گروهی باعث کاهش معنادار افکار خودآیند منفی زنان نابارور گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل میشود.
- آموزش مدیریت استرس به شیوه گروهی باعث کاهش معنادار استرس زنان نابارور گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل میشود.
تعریف عملیاتی متغیرها
ناباروری
- در این پژوهش منظور از زن نابارور، فردی است که پزشک متخصص ناباروری او را حداقل به مدت دو سال متوالی تشخیص داده باشد.
کیفیت زندگی
- در این پژوهش منظور از کیفیت زندگی، نمره ای است که فرد از آزمون ارزیابی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHO – QOLI – BREF) کسب میکند (گروه سازمان بهداشت جهانی، 1998) (پیوست 1).
افکار خودآیند منفی
- در این پژوهش، منظور نمره ای است که فرد از پرسشنامه افکار خود آیند منفی (آقایوسفی، 2004) کسب میکند (پیوست 2).
استرس
- در این پژوهش منظور از استرس، نمرهای میباشد که فرد در سوالات مربوط به استرس پرسشنامهDass-21 کسب میکند (پیوست 3).
مدیریت استرس