هر برنامهریز درسی، محتوایی که طراحی مینماید به منظور تحقق یادگیری اثربخش است. برای آنکه یادگیری در فراگیران در حداقل زمان ممکن و با کیفیت صورت گیرد، بایستی منطبق با تفاوتهای فردی آنها باشد. اگر در گذشته، یادگیری را تنها متأثر از هوش و عوامل ارثی میدانستند، امروزه علاوه بر آنها، عوامل دیگری از قبیل سبک یادگیری و مدیریت زمان نیز تأثیرگذار میدانند.
افراد در فضای آموزشی با سبکهای متنوع یادگیری حضور دارند که بدون شک بر فرآیند یادگیری تأثیرگذار است. همان طور که اثر انگشت هر فرد، خاص خودش است، سبک یادگیری نیز منحصر به خود فرد است. آگاهی از نمونه یادگیری فراگیران و شناسایی یادگیری ترجیحیشان باعث هدایت برنامه آموزشی در جهت آموزشی متناسب با ویژگیهای یادگیرندگان میشود. (آقابابایی، 1388) بنابراین هر برنامهریز درسی در جایگاه طراح آموزشی، بایستی به این عامل مؤثر در یادگیری توجه نماید و محتوایی را طراحی نماید که پاسخگوی سبکهای یادگیری متنوع فراگیر باشد. تحقیقات و نظریات متنوعی در این زمینه مطرح شدهاند و اکثرأ اهمیت سبک یادگیری را در افزایش رضایت و بالا بردن کیفیت آموزش عالی تأیید نمودهاند.
لذا به دلیل اهمیت متغیرهای تحقیق بالاخص در محیطهای آموزشی و علاقه شخصی تحقیقگر، درصدد برآمد تا به بررسی وضعیت موجود سبک یادگیری و مدیریت زمان و رابطه آن در بین دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه باهنر کرمان بپردازد تا بدین وسیله با بررسی علمی این دو متغیر به کلیهی ذی نفعان آموزشی در جهت تسهیل یادگیری کارآمد کمک کند و میزان آگاهی و شناخت آنها را نسبت به این دو مولفه افزایش دهد.
1-1 بیان مسأله
در کشور ما، مسئولیت تربیت نیروهای متخصص برای ورود به بازار کار و گرداندن چرخهای اقتصادی، رشد و توسعه اجتماعی، فرهنگی به دانشگاهها و مؤسسات آموزشی واگذار شده است. وابسته بودن توسعه و بقای جامعه به آموزش از یک سو و وجود فضای رقابتی برای ورود به دانشگاهها ضرورت توجه به بالا بردن کیفیت آموزش و تحقق یادگیری اصیل و عمیق را ایجاب میکند.
برای آنکه آموزش و یادگیری به طور مؤثر صورت گیرد اولأ: برنامهریزان درسی در طراحی، تدوین و ساخت برنامه درسی
ثانیأ: مدرسین در فرآیند اجرا و ارزشیابی محتوای آموزشی
بایستی نسبت به وجود تفاوتهای فردی و اهمیت آن در تحقق یادگیری اثربخش آگاه شوند و متناسب با آنها فرآیند یادگیری را هدایت نمایند.
از جمله وجوه تفاوتهای فردی مورد توجه در نظامهای آموزشی “سبک یادگیری” است. منظور از سبک یادگیری روشی است که افراد اطلاعات را کسب، نگه داری و بازخوانی مینماید (فدلر و هنریکز،1995).
سبک یادگیری مانند اثر انگشت خاص هر فرد است. شناخت سبک یادگیری موجب میشود تا آموزش با سهولت بیشتر و به روش مناسبتری صورت گیرد. اگر برنامهریز درسی، مدرس، فراگیر و کلیه ذی نفعان آموزشی نسبت به سبکهای یادگیری آگاهی داشته باشند، میتوانند ضمن در نظر گرفتن آن زمینه یادگیری عمیق و اصیل را فراهم نمایند.
ممکن است هر فرد با سبک یادگیری خاص در چگونگی مدیریت زمان با دیگری تفاوت داشته باشد. لذا توجه به این گونه از تفاوتهای فردی در تحقق یادگیری اثربخش بیفایده نخواهد بود و میتواند در کوتاهترین زمان ممکن تحقق یادگیری کارآمد را فراهم نماید.
هرچند به نظر محقق در نظام آموزشی کشور ما با اعمال تمرکزگرایی در نظام آموزشی، ارزشیابی یکسان، استفاده از روشهای تدریس سنتی و غیره تاحدودی تفاوتهای فردی در نظرگرفته نمیشود.
2
در صورت وجود رابطه بین سبک یادگیری با مدیریت زمان بایستی همواره ذی تفعان آموزشی آن را در نظر گرفته و متناسب با زمینه تحقق یادگیری کارآمد را فراهم نمایند و در صورت عدم وجود رابطه بایستی میزان آگاهی و شناخت فراگیران را نسبت به انواع سبک یادگیری و چگونگی مدیریت زمان بالا برد تا به واسطه این خودشناسی، به تحقق یادگیری اصیل و عمیق کمک شود.
1-2. ضرورت و اهمیت انجام تحقیق
در باب ضرورت و اهمیت تحقیق به تفکیک متغیرها میتوان گفت:
1-2-1. سبک یادگیری
1- آگاهی از سبک یادگیری باعث تسهیل فرایند آموزش و یادگیری میشود.
۲- آگاهی از شیوههای یادگیری فراگیران به معلمان کمک میکند که به فراگیران متعددی پاسخگو باشند.
۳- به مدرسان اجازه میدهد که در هنگام ارتباط، پیامهای خود را از راههای مؤثرتری ارسال نمایند. به عبارت دیگر مدرسان با توجه به سبکهای یادگیری فراگیران، باید از روشهای مختلفی برای انتقال مطالب استفاده نمایند.
۴- اگر شیوه تدریس مدرس با سبک یادگیری فراگیر هماهنگ باشد، فراگیران رضایت بیشتری از آموزش خواهند داشت.
۵- هر فرد برای برخی از وظایف و مشاغل، نسبت به دیگران مناسبتر است. بنابراین با توجه به سبک یادگیری فرد میتوان مشاوره و توصیههایی درمورد رشته و آینده شغلی فرد به عمل آورد (رضایی و همکاران، ۱۳۸۸).
3
۶- سبک یادگیری میتواند در سازماندهی محیط آموزش، چگونگی تعامل معلمان با فراگیران و چگونگی یاددهی و یادگیری محتوا مورد استفاده قرار گیرد.
۷- آگاهی در مورد سبک یادگیری و اصلاح هوشیارانه آن، درک و شناخت مفهوم یادگیری، منجر به توسعه برنامه آموزشی و ارتقای کیفیت آموزش و توسعه تئوریهای یادگیری میشود (کریمی مونقی، ۱۳۸۸).
1-2-2. مدیریت زمان
1- دیدگاه بهتری نسبت به کارهای وابسته به یکدیگر و اولویتها بدست میآورند.
2- فرصتهای بیشتری برای خلاق بودن ایجاد میکند تا مبتکر باشند به جای آنکه منفعل باشند.
3- با فشارهای روحی و استرس دست و پنجه نرم کنند، آن را کاهش داده و از آن اجتناب میورزند.
4- اوقات فراغت بیشتری بدست آورند به عبارت دیگر وقت بیشتری برای مطالعه، خانواده….داشته باشند.
5- با ثبات قدم و به طور منظم به اهداف خود دست یابند و در نتیجه زندگی آنها معنادار و دارای سمت و سو شود (فتاح ناظم ،1387).
اهمیت و ضرورت انجام همزمان دو متغیر به نظر محقق منجر به تقویت پیشینه نظری تحقیق، آشنایی دانشجویان با انواع سبکهای یادگیری و اهمیت مدیریت زمان و جلب توجه برنامهریزان به اهمیت تفاوتهای فردی در تدوین برنامههای آموزشی خواهد شد.
1-3. اهداف تحقیق
1-3-1. هدف کلی تحقیق
هدف کلی این تحقیق بررسی رابطهی سبکهای یادگیری با مدیریت زمان در بین دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه شهید باهنر کرمان بوده است.
41-3-2. هدفهای جزئی (ویژه):
1- شناسایی رابطه بین انواع سبک های یادگیری ( انطباق یابنده، واگرا، جذب کننده، همگرا) با عامل های مدیریت زمان ( برنامه ریزی کوتاه مدت، برنامه ریزی بلندمدت، نگرش به زمان) بر حسب متغیرهای جمعیت شناختی سن، جنسیت و گرایش تحصیلی.
2- شناسایی سبکهای یادگیری دانشجویان و معناداری تفاوت آنها برحسب متغیرهای جمعیت شناختی سن، جنسیت و گرایش تحصیلی.
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
3- شناسایی وضعیت مدیریت زمان دانشجویان و معناداری تفاوت آنها برحسب متغیرهای جمعیت- شناختی سن، جنسیت و گرایش تحصیلی.
1-4. سوالهای تحقیق
1- آیا بین سبکهای یادگیری دانشجویان با مدیریت زمان رابطه معناداری وجود دارد؟
2- آیا بین سبکهای یادگیری دانشجویان به تفکیک گرایش تحصیلی آنها تفاوت معناداری وجود دارد؟
3- آیا بین سبکهای یادگیری دانشجویان به تفکیک سن آنها تفاوت معناداری وجود دارد؟
4- آیا بین سبکهای یادگیری دانشجویان به تفکیک جنسیت آنها تفاوت معناداری وجود دارد؟
5- آیا بین مدیریت زمان دانشجویان به تفکیک گرایش تحصیلی، سن و جنسیت آنها تفاوت معناداری وجود دارد؟
51-5. تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
1-5-1. تعاریف مفهومی
سبک یادگیری
سبک یادگیری به معنی راهای است که یک فرد برای اکتساب و پردازش اطلاعات اتخاذ میکند(کلب، 1984؛ به نقل از دینکول، 2011).
سبک همگرا: از ترکیب دو شیوه یادگیری مفهومسازی انتراعی و آزمایشگری فعال بدست میآید. افراد دارای این سبک در یافتن موارد استفاده عملی برای اندیشهها و نظریهها و همچنین در کارهای تخصصی و تکنولوژی موفقاند.
سبک واگرا: از ترکیب دو شیوه یادگیری تجربه عینی و مشاهده تأملی بدست میآید. افراد دارای این سبک در تخیل و تولید اندیشه و دیدن امور از زوایای مختلف قوی هستند.
سبک جذب کننده: از ترکیب دو شیوه یادگیری مفهوم سازی انتزاعی و مشاهده تأملی بدست میآید. افراد دارای این سبک در کسب و درک اطلاعات گسترده و تبدیل آن به صورتی خلاصه، دقیق و منطقی توانا هستند.
سبک انطباق یابنده: از ترکیب دو شیوه یادگیری تجربه عینی و آزمایشگری فعال بدست میآید. افراد دارای این سبک از تجارب دست اول میآموزند و از اجرای نقشه و درگیر شدن با اعمال چالش انگیز لذت میبرند.
6شیوه یادگیری تجربه عینی: مرحلهای از چرخهی یادگیری است که فرد از طریق تجارب ویژه ارتباط با مردم و حساسیت به احساسات افراد را یاد میگیرد.
شیوه یادگیری مشاهده تأملی: مرحلهای از چرخهی یادگیری است که فرد اندیشهها و موقعیتها را از دیدگاههای متفاوت درک میکند. به عینیت، حوصله و قضاوت دقیق متکی است، ولی الزامأ اقدامی انجام نمیدهد.
شیوه یادگیری مفهوم سازی انتزاعی: مرحلهای از چرخهی یادگیری است که فرد برای درک مسائل و موقعیتها، بیشتر از منطق و تفکر استفاده میکند تا احساس.
شیوه یادگیری آزمایشگری فعال: مرحلهای از چرخه ی یادگیری است که فرد صرفأ موقعیت را مشاهده نمیکند بلکه علاقهای واقعی و روی آورد فعالی به مسئله دارد. این مرحله توان فراهم آوری اسباب کار، ریسک و تأثیر پذیری در افراد و وقایع را در طول عمل شامل میشود(سیف، 1387).
مدیریت زمان
توجه به مدیریت زمان، مسئله جدیدی نیست، هیچ تعریف واحدی از مدیریت زمان وجود ندارد. میتوان آن را بدین صورت تعریف کرد که “تجزیه و تحلیل نحوه صرف زمان و اولویت بندی وظایف برای به حداکثر رساندن کارایی شخصی( مک کی، 1995؛ به نقل از مولایی، 1389).
مدیریت زمان، یعنی فرآیند تعیین نیازها، گزینش هدفها برای وصول به این نیازها، تعیین اولویتها و برنامهریزی تکالیف به منظور حصول به این اهداف است(درتاج،1392).
برنامه ریزی کوتاه مدت: به فعالیتهای مدیریت زمان در محدوده زمانی روزانه یا هفتگی اطلاق میشود.
نگرش زمانی: دربرگیرنده ادراکات و دیدگاههای فرد نسبت به زمان است و میزان اعتقاد فرد بر چگونگی صرف زمان را نشان میدهد
7
برنامه ریزی بلند مدت: به معنای داشتن اهداف بلندمدت و سازماندهی درست عادتهای کاری است( دارینی، 2011).
1-5-2. تعریف عملیاتی
سبک یادگیری:
منظور از سبک یادگیری نمره حاصل از پاسخگویی آزمودنی به سوالهای پرسشنامه سبک یادگیری کلب است.
سبک همگرا: نمرهای که فرد از پرسشنامه سبک یادگیری کلب در دو ربع مختصات شیوه یادگیری آزمایشگری فعال و مفهومسازی انتزاعی بدست میآورد.
سبک واگرا: نمرهای که فرد از پرسشنامه سبک یادگیری کلب در دو ربع مختصات شیوه یادگیری عینی و مشاهده تأملی کسب میکند.
سبک جذب کننده: نمرهای که فرد از پرسشنامه سبک یادگیری کلب در دو ربع محور مختصات شیوه یادگیری مفهومسازی انتزاعی و مشاهده تأملی کسب میکند.
سبک انطباق یابنده: نمرهای که فرد از پرسشنامه سبک یادگیری کلب در دو ربع محور مختصات شیوه یادگیری تجربه عینی و آزمایشگری فعال به دست میآورد.
شیوه یادگیری تجربه عینی : نمرهای که فرد از مجموع گزینههای اول 12 سؤال پرسشنامه سبک یادگیری کلب کسب میکند.
شیوه یادگیری مشاهده تأملی : نمرهای که فرد از مجموع گزینههای دوم 12 سؤال پرسشنامه سبک یادگیری کلب به دست میآورد.
8
شیوه یادگیری مفهوم سازی انتزاعی : نمرهای که فرد از مجموع گزینههای سوم 12 سؤال پرسشنامه سبک یادگیری کلب به دست میآورد.
شیوه یادگیری آزمایشگری فعال : نمرهای که فرد از مجموع گزینههای چهارم 12 سؤال پرسشنامه سبک یادگیری کلب، کسب میکند(ولیک چالی،1391).
مدیریت زمان:
منظور از مدیریت زمان، نمره حاصل از پاسخگویی آزمودنی به سؤالات پرسشنامه مدیریت زمان بریتون و تسر میباشد.
برنامهریزی کوتاه مدت: در این تحقیق، وضعیت برنامهریزی کوتاهمدت با استفاده از نمرات سؤالات (18-16-13-12-11-10-6) پرسشنامه مدیریت زمان که توسط افراد نمونه کسب میشود، برآورد شده است.
نگرش زمانی: در این تحقیق، وضعیت نگرش زمانی با استفاده از نمرات سؤالات (15-9-8-4-2) پرسشنامه مدیریت زمان که توسط افراد نمونه کسب میشود، برآورد شده است.