. 134
134
135
140
142
145
146
5-8- پیشنهادهایی برای مدیران˓ سازمان ها و نهادها………………………………………………………………………………………………146
5-9- پیشنهادات برای تحقیقات آتی…………………………………………………………………………………………………………………………..148
149
159
– تشریح و بیان مسئله تحقیق
نتایج تحقیقات نشان از کمبود نیروهای مدیریتی و افزایش نیاز سازمانها به مدیران به مراتب توانمندتر، مستعدتر، ماهرتر و شایستهتر از مدیران امروزی، در سالهای آینده دارد و حقیقت این است که شناسایی بهرهگیری از مدیران شایسته، یکی از اساسیترین چالشهای پیشروی سازمانها برای عبور از شرایط دشوار فردا است. به همین منظور، بسیاری از سازمانهای آیندهنگر˓ به دنبال طراحی برنامههای جدی و منظم جانشینپروری برای برآورد و تأمین نیازمندیهای آینده خود در این زمینه هستند. بدیهی است اجرای این برنامهها مستلزم استفاده از فنون ارزیابی قابل اعتمادی است که بتوانند به ارزیابی درست قابلیتهای مورد نظر بپردازند. برای این منظور مراکز ارزیابی از جمله فرایندهایی است که از اعتبار و مقبولیت بالایی برخوردار شده است[۳].
کانون ارزیابی با عمر پنجاه سالهی خود[۴] یک روش ارزیابی است[۵]، در حالی که گاهی نحوهی نامگذاری آن در ذهن افرادی که با آن آشنا نیستند˓ تصور مکان را ایجاد میکند. این روش در چند دهه اخیر در بخشهای دولتی و خصوصی کاربرد زیادی یافته است[۶؛ ۷] و به سنجش دانش ، مهارت، تواناییها و ویژگیهای گروهی از شرکتکنندگان[۸؛۹]توسط تیم ارزیابان با استفاده از طیف گستردهای از تمرینهای شبیهسازی دلالت دارد[۱۰].
این فرایند نخست در جنگ جهانی اول و دوم، و بعد از آن به سرعت در شرکتهای مختلفی نظیر: تلفن و تلگراف امریکا، آی بی ام، جنرال الکتریک و… مورد استفاده قرار گرفت. در ایران نیز، سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و سازمان مدیریت صنعتی در طراحی و اجرای مراکز ارزیابی پیشگام هستند .شرکتهای سایپا ، تیزرو، شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران، ریختهگری ایرانخودرو، تراکتورسازی ایران و … از جمله سازمانهای ایرانی هستند که از این روش استفاده کردهاند .مراکز ارزیابی، روشی جامع برای ارزیابی قابلیتها و تواناییهای افراد است. از این ارزیابیها میتوان برای سنجش آمادگیها و تواناییهای فعلی افراد و یا استعدادهای بالقوه آنها استفاده کرد. مراکز ارزیابی، به ارزیابی گروهی از شرکتکنندگان(داوطلبان) توسط تیم ارزیابی با استفاده از تمرینها و آزمونهای ارزیابی با استفاده از تمرینها و آزمونها افراد واجد شرایط برای تصدی مناصب به طورعمده مدیریتی استفاده میشود .دراین مراکز برحسب هدفی که دنبال میشود، دو نوع مرکز(کانون) ارزیابی وجود دارد: کانون هایی که برای تصمیم در مورد استخدام طراحی میشوند و کانونهایی که برای شناخت نقاط قوت و قابل توسعه افراد، برای ارتقاء تشکیل میشوند. اولی کانون ارزیابی و دومی کانون توسعهای نامیده میشود. استخدام و ارتقاء، تشخیص نیازهای آموزشی، توسعه و بهبود قابلیتها سه کارکرد اصلی مراکز ارزیابی هستند[۱۱؛۳].
پیادهسازی کانونهای ارزیابی و توسعه همانند تمامی ابزارها و تکنیکهای مدیریتی و روشهای بهبود، مستلزم وجود برخی آمادگیها و پیشزمینهها در سازمان ذیربط میباشد. بسیاری از این فعالیتها به دلیل متناسب نبودن با نیازهای سازمان، عدم مطالعه کافی، فقدان بسترهای سازمانی لازم، تقلید محض از سازمانهای مشابه و نیز بهرهبرداری تشریفاتی از آن، شکست خورده و یا به نتایج و دستاوردهای مورد انتظار نائل نمیشوند[۱۲].
۱-۲- ضرورت انجام تحقیق
یکی از سرمایههای مهم هر سازمان، منابع انسانی است که در جهت دستیابی به اهداف سازمانی نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. بی تردید نقش منابع انسانی با حرکت از سطوح ابتدایی سازمان(مشاغل سادهتر)، به سمت رأس هرم سازمان (مشاغل پیچیدهتر) پررنگتر میشود. پیچیدگی شغل˓ یعنی چالش برانگیز بودن شغل[۱۳] از جمله ویژگیهای شغل است که با عملکرد شغلی افراد ارتباط دارد[۱۴]. بنابراین، اگر در رأس هرم سازمانها که مشاغل پیچیدهتر وجود دارند مدیرانی قرار گیرند که علاوه بر ویژگیهای عمومی برای احراز شغل، از تواناییها و شایستگیهای خاصی نیز برخوردار باشند، موفقیت سازمان در رسیدن به اهداف سازمانی نیز تضمین خواهد شد[۱۰].
در ایران نیز ضرورت توجه به موضوع شایستگی مدیران در سالهای اخیر بیش از پیش احساس میشود، به نحوی که براساس فصل هشتم قانون خدمات کشوری مصوب 1386 مجلس شورای اسلامی، انتصاب و ارتقای شغلی کارمندان باید پس از احراز شایستگی و عملکرد موفق آنان در مشاغل قبلی صورت گیرد[۱۵]. اما شایستگی واژهای با تعاریف متعدد است[۱۶] که گاهی به معنای شایسته بودن یعنی انجام آن جنبه مورد انتظار در شغل است و گاهی به قابلیتهای درونی فرد اشاره دارد که برای انجام کار درست لازم است[۵؛۱۷]. در جامعترین تعریف میتوان گفت شایستگی، عامل کلیدی در بقای سازمانها به مجموعه دانش، مهارتها، خصوصیات شخصیتی، علایق، تجارب و توانمندیهای مرتبط با شغل اطلاق میشود که فرد را در عملکرد شغلی خود موفق میکند [۱۰؛۱۸].
موضوع مهمی که در مورد شایستگیها اهمیت دارد، وجود ابزاری برای سنجش این شایستگیها است[۱۹؛۲۰]. یکی از روشهایی که در کشورهای توسعه یافته[۲۱] و طی ده سال اخیر در کشور ایران[۲۲] مانند شرکت بهسو، سازمان گسترش و نوسازی و ایرانخودرو برای سنجش شایستگی کارکنان و بالاخص مدیران مورد استفاده قرار میگیرد کانون ارزیابی است[۱۰].
امروزه اهمیت استفاده از کانونهای ارزیابی به دلیل تغییرات سریع و حرفهای شدن امور واضح و روشن است. با توجه به نقش و کارکردهای مثبت کانون ارزیابی، این فرایند میتواند در توسعه و پیشرفت مدیران و سازمانهای ایرانی تأثیر بسزایی داشته باشد. در ایران سازمانهایی از این فناوری استفاده کردهاند که از میان آنها میتوان به ایرانخودرو، سایپا، گروه بهمن، شرکت نفت، فولاد مبارکه و شرکت مپنا اشاره کرد. بانک پارسیان، بانک تجارت و قرارگاه خاتم نیز در حال استقرار کانون میباشند.
با توجه به تجربیات شخصی محقق، میتوان به چند مورد از ضرورتهای سازمانهای ایرانی برای استفاده از فرایند کانون ارزیابی و توسعه اشاره کرد. موارد زیر بیانات مدیران منابع انسانی چند سازمان بزرگ میباشد:
– ما در مجموعهی راه آهن با اینکه کارایی بالایی داشتیم، ولی اثربخشی بسیار پایین بود. به دنبال علت بودیم. بعد از انجام بررسیهایی به این نتیجه رسیدیم که عدم تناسب شغل و شاغل در مجموعهی ما بسیار بالاست. به ناکارآمدی سیستم جذب پی بردیم و به دنبال سیستمی برای جذب افراد باصلاحیت بودیم. سیستمی که نظام شایستهسالاری را در سازمان پیاده کند. با توجه به نیاز سازمان، کانون ارزیابی و توسعه را در سازمان اجرا کردیم.
– برای هر پست سازمانی متقاضیان زیادی وجود دارد، و در روشهای سنتی افراد همیشه معترض هستند که چرا انتخاب نشدهاند. ولی وقتی از یک روش علمی و استاندارد استفاده میکنیم، افراد قانع میشوند وقبول میکنند که افرادی که انتخاب شدهاند از آنها قویتر بودهاند.
– مدیر سازمان گسترش احساس کرد که روشهای سنتی جواب نمیدهد و ما باید یک مدل خاص برای سازمان داشته باشیم و بر مبنای آن جذب و ارتقاء داشته باشیم تا خطاها کم شود. زیرا در روشهای سنتی، ما شرکت را به فردی میسپردیم و او شرکت را با چند میلیارد ضرر به ما تحویل میداد. با اینکه خیلی فرد اخلاقی و مسئولیتپذیری بود ولی شایستگیهای کسب و کار را نداشت.
– امروزه سازمانها به این نتیجه رسیدهاند که آنچه باعث اعتلای یک سازمان میشود نیروی انسانی سازمان است. آنچه که باعث شده مپنا اولین شرکت موفق در ساخت نیروگاه در خاورمیانه باشد، نیروی انسانی ما بود. برای اینکه این موفقیتها تداوم داشته باشد ما کانون برگزار کردیم. این کانون از دل نیاز مپنا به اینکه بهروز باشد و در منطقه بیرقیب باشد و پروژههای خوب بگیرد، بوجود آمده است.
به طور خلاصه میتوان به این موارد نیز اشاره کرد: نیاز به مدیران کارآفرین و مستعد برای آیندهی سازمان، جانشینپروری، شناسایی استعدادها در سازمان و تقویت حلقهی مدیریت استعداد، برنامههای توسعهای مناسب، نیازسنجی آموزشی صحیح و آموزش مناسب، برقراری نظام شایسته سالاری و جذب و ارتقاء شایستهترین نیروها.
با شرایط˓ موجود شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی لازم و ضروری است و نتایج حاصل از این تحقیق به سازمانها برای استقرار موفق یک مرکز سنجش شایستگی کمک میکند. همانطور که بررسی پیشینه تحقیقات نشان میدهد، در این زمینه پژوهشی انجام نشده است و این مسئله نیاز به انجام این پژوهش را نشان میدهد.
۱-۳- اهداف تحقیق
۱-۳-۱- هدف اصلی تحقیق:
– شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی و ارائه مدلی برای آن
1-3-2- اهداف فرعی تحقیق:
– شناسایی علل استفاده از کانونهای ارزیابی و توسعه
– شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی قبل از اجرای کانون
– شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی حین اجرای کانون
– شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی بعد از اجرای کانون
– شناسایی پیامدهای اجرای کانون ارزیابی و توسعه موفق
1-4- روش تحقیق
تحقیق حاضر از حیث هدف، یک تحقیق اکتشافی بوده و از نظر نتیجه، تحقیق بنیادی محسوب میشود و از دادههای کیفی استفاده خواهد نمود. این تحقیق، بر اساس تحقیق کیفی انجام خواهد شد و استراتژی تحقیق، تحقیق مبنایی با هدف تئوریپردازی است، و سؤالی که در این
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
جا مطرح میباشد، این است که عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی چیست؟
1-5- سوالات تحقیق
– عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی کدامند و مدل آن چگونه است؟
– علل استفاده از کانونهای ارزیابی و توسعه چیست؟
– عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی قبل از اجرای کانون چیست؟
– عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی حین اجرای کانون چیست؟
– عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی بعد از اجرای کانون چیست؟
– پیامدهای اجرای کانون ارزیابی و توسعه موفق کدامند؟
1-6- فرضیههای تحقیق
این تحقیق از نوع فرضیهای نمیباشد.
1-7- روش و ابزار گردآوری تحقیق
منابع جمعآوری اطلاعات، در روش نظریه مبنایی، در دو دسته طبقهبندی میشوند؛ منابع اولیه که شامل مصاحبهها (که اغلب ضبط میشوند) ، مشاهده مشارکتی و غیر مشارکتی، ثبت مصاحبهها از زمینهی مورد مطالعه و دفترچهی خاطرات است، و منابع ثانویه که تجارب شخصی، ادبیات موجود و مقایسهی آنها را در بر میگیرد[۲۷].
در نظریه مبنایی دادهها میتوانند از منابع مختلفی مانند دادههای دست دوم، تاریخچه زندگی ، مصاحبهها، مشاهدات دروننگری ، دادههای مشاهدهای و یادداشتهای کوتاه جمعآوری شوند.
1-8- جامعه آماری تحقیق و نمونه
جامعه آماری این پژوهش خبرگان و افراد صاحب نظر در حوزه کانون ارزیابی شامل اساتید دانشگاه و متخصصین استقرار کانون ارزیابی میباشند.
به دلیل گستردگی جامعه آماری و اینکه شناسایی و دسترسی به تمام این جامعه در عمل امکانپذیر نمیباشد، محقق ناگزیر از نمونهگیری است. روش نمونهگیری، نمونهگیری تئوریک یا نظری خواهد بود؛ از آنجا که ابزار اصلی انجام این تحقیق مصاحبه است، نمیتوان از قبل مشخص کرد که چه تعداد افراد بایستی در مطالعه ما انتخاب شوند تا پدیده مورد علاقه در مطالعه کیفی به طور کامل شناسایی شود. از اینرو به جمعآوری اطلاعات تا زمانی ادامه میدهیم که به نقطه اشباع برسیم؛ جایی که دادههای جدیداً جمعآوری شده با دادههایی که قبلاً جمعآوری کردهایم تفاوتی ندارد و مثل هم شدهاند.
1-9- روش نمونهگیری
1-10- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
روش تجزیه و تحلیل در این تحقیق، قیاسی (غیرآماری) است. با توجه به هدف تحقیق، که همانا شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی و ارائه مدلی برای آن است، با انجام بررسیهای اولیه، از روش نظریه مبنایی(نظریه برخاسته از زمینه، تئوری زمینهدار ، نظریه بنیادی، گراندد تئوری)، برای استخراج عوامل مؤثر و ارائه مدل برای آن استفاده میشود. به دلیل اینکه بخشی از جمعآوری دادهها از طریق مصاحبه صورت خواهد گرفت، لذا در تجزیه و تحلیل کیفی از کدگذاری و تحلیل دادههای کیفی استفاده خواهد شد.
«نظریه مبنایی معمولاً، بر سطح خرد (نه کلان) متمرکز است و بر تفسیر مداوم، بین تحلیل دادهها تأکید دارد» [۲۷]؛ زیرا هدف، استخراج نظریهای بر مبنای دادههای جمعآوری شده است. حاصل تئوری مبنایی ، نظریهای است که از نظر وسعت در طبقهبندی نظریههای میانی قرار میگیرد و از نظر نوع، یک نظریه اسمی یا مبتنی بر دادههاست و بنابراین میتواند فاصله تئوری و عمل را کاهش دهد[۲۹].
تئوری مبنایی، آفرینش نظریه به روش استقرایی و تلاش برای درک درست و احساس مناسب از وقایع روزمره است. همچنین تلاشی است برای درک دنیای مشارکتکنندگان آنطور که خود آنها ساختهاند. گراندد تئوری میتواند بین مفاهیم ارتباط برقرار کند و از وقایع و امور مادی، مفاهیم انتزاعی تولید کند که شاید با پژوهشهای کمی به دشواری قابل انجام هستند[۳۰]. با این روش پژوهش، شناخت شرایطی که فرایندهای روانی اجتماعی در آن روی میدهند، تشریح متغیرهای اجتماعی مؤثر و مخفی که رفتار انسان را شکل میدهد و درک شرایط اجتماعی که منشاء رفتار هستند، میسر است. در زیر فعالیتهای انجام شده در مراحل اصلی تحقیق کیفی به اختصار بحث میشود.
1- طرح تحقیق
نخستین گام، تعریف پرسشهای اساسی تحقیق است. پرسشها را باید حتیالمقدور محدود تعریف کرد تا تحقیق بر موضوع متمرکز شود، اما نه آنچنان محدود که امکان کشف یافتههای غیرمنتظره و انعطافپذیری از میان برود. برای انجام هر نوع بررسی و تحقیقی، مسئلهای پیش میآید و سپس سوالاتی در آن مورد مطرح میشوند.
سؤال تحقیق اهمیت خاصی دارد؛ چرا که به نوعی، باعث میشود موضوع مورد بررسی محدود شود. در بررسیها و تحقیقات نمیتوان همهی جوانب یک موضوع را بررسی کرد[۲۷]. در کل میتوان چنین گفت که مطالعات نظریه مبنایی با سوال «اینجا چه میگذرد» آغاز میشوند. این شیوهای است که به محقق کمک میکند فرایند یا یک موقعیت را درک کند. در این مراحل محقق باید ویژگیای داشته باشد که اصطلاحاً حساسیت نظری نامیده میشود. حساسیت نظری باید در دو مرحله (انتخاب موضوع و کدگذاری) حفظ شود. حساسیت نظری به کیفیت شخصی محقق اشاره دارد؛ منظور، آگاهی و باریک بینی محقق در مورد معنی دادههاست. حساسیت نظری به داشتن بصیرت و توانایی معنی دادن به داده اشاره دارد و باعث میشود نظریهای توسعه یابد که مبنایی و به لحاظ مفهومی غنی و باانسجام بالا باشد[۲۷].
2- جمعآوری و مرتب کردن دادهها
در مورد جمعآوری داده در بخش ۱-۷ توضیح داده شد.
3- مرحله تجزیه و تحلیل دادهها
در تحقیق نظریه مبنایی، فرایند جمعآوری دادهها ، نظم دادن و تجزیه و تحلیل دادهها به هم وابستهاند و همزمان انجام میشوند. به عقیدهی اشتراوس و کوربین (1998) این فرایند، اعمالی را نشان میدهد که به وسیلهی آن نظریهها بر پایه داده ساخته میشوند. تجزیه و تحلیل دادهها برای هر مورد (هر نمونه) بر اساس مفاهیمی صورت میگیرد که در جریان کدگذاری به دست میآیند. در جریان کدگذاری، دادهها به واحدهای(قطعات) کوچکتر تجزیه یا شکسته میشوند و مفهومسازی از آنها صورت میگیرد. این قسمت فرایند اصلی ساختن نظریه است.
نکتهی دیگری که در اینجا شایان ذکر است، این است که مرز بین انواع کدگذاریها مصنوعی است؛ یعنی ممکن است از یک مرحلهی کدگذاری به مرحله دیگری وارد شویم، بدون این که متوجه باشیم. این اتفاق بیشتر در مراحل کدگذاری باز و کدگذاری محوری اتفاق میافتد. در مرحلهی تحلیل، کدگذاریهای باز ، محوری و انتخابی وجود دارند. کدگذاری به فرایندی از تحلیل اشاره دارد که از خلال آن مفاهیم تشخیص داده شده، ابعاد و خصوصیات آن در دادهها کشف میگردند. کدگذاری باز به آن بخش از کار اطلاق میشود که به طبقهبندی کردن پدیدهها از یادداشتهای کوتاه پرداخته میشود که نتیجهی نهایی آن، نام نهادن و طبقهبندی کردن مفاهیم است[۲۷].