همه احکام خانواده که اسلام به آن دستور میدهد برای محافظت از مکانت خانواده و حتیالمقدور سعی بر جلوگیری از فروپاشی این کانون گرم است.اصل عقد نکاح بر دوام بسته میشود و به هر یک از زن و مرد بر تلاش برای حفظ و بقای آن دستور داده شده است،اما گاهی اوقات پارهای از مشکلات سبب میشوند تا مرد و زن نتوانند زندگی زناشویی را که بر اساس تعاون و شراکت تشکیل دادهاند،ادامه دهند،زیرا تداوم این زندگی به محرومیت یکی از آنها از حقوق خویش و متضرر شدن او منجر میشود.بنابراین،شرع در این گونه موارد، به زن و شوهر اجازه داده است تا با رعایت تقوا و بعد از نهایت تلاش بر بقای نکاح،از همدیگر جدا شوند.
یکی از اسبابی که به زن و مرد حق فسخ نکاح را میدهد وجود برخی از بیماریها و عیوب خاص در یکی از آنهاست،زیرا وجود این بیماریها و عیوب باعث میشود تا زن و شوهر نتوانند با عشق،صفا،صمیمیت و با رعایت حقوق مسلم همدیگر در کنار هم زندگی کنند.در این مرحله،بر اساس آیه(( فإمساک بمعروف او تسرح بإحسان)) در نهایت احترام، به زندگی زناشویی پایان میدهند. کیفیت و چگونگی فسخ نکاح و علل آن ،به سبب عیوب، برای زوجین در بین فقها و حقوقدانان مورد اختلاف است.در این مقاله،دیدگاه دو گروه مطرح و مورد نقد،بررسی و ارزیابی قرار خواهد گرفت. ضمن اینکه قصد داریم ابعاد مختلف این اختلافات را در میان فقهای مذاهب خمسه مورد واکاوی قرار دهیم .
1-1-مبانی پژوهش
1-1-1- بیان مسئله
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
در قانون مدنی تفاوت هایی میان فسخ ازدواج و طلاق وجود دارد. در فسخ ازدواج شرایطی پیش می آید که به موجب آن می توان عقد ازدواج را باطل کرد یعنی زن و مرد در شرایط معینی می توانند بدون رعایت تشریفات خاص طلاق، عقد نکاح را فسخ کنند و آنرا بر هم زنند اگر چه برای اثبات آن باید به دادگاه مراجعه کرد امّا طلاق مستلزم رعایت تشریفات ویژه ای است که انحلال عقد را دشوارتر از فسخ آن می کند حق فسخ در تمام موارد فوری است یعنی به محض اطلاع از وضعیتی که از موجبات فسخ است باید بلافاصله به آن مبادرت ورزد در غیر اینصورت حق فسخ ساقط می شود و تشخیص امکان استفاده از خیار فسخ نکاح با عرف و عادت است.
البته ذکر این نکته الزامی است که این پژوهش تنها در صدد بررسی موضوع فسخ نکاح می باشد و از همین رو موضوع طلاق، بذل مدت و نیز سایر مصادیق انحلال نکاح به شکل گذرا مورد بررسی قرار خواهد گرفت .
در باب توضیح و تشریح موضوع فسخ نکاح باید گفت که فسخ در لغت ، به معنای باز كردن، و شكستن است ودر شرع رفع عقد به همان وصف وكیفیتی كه بوده، بدون زیاده و نقصان آمده است. همچنین در نظر برخی از فقها فسخ چنین نقل می شود :« الفسخ حل ارتباط العقد».
می توان گفت كه فسخ با توجه به ماهیت حقوقی آن ، دراصطلاح فقهی وحقوقی به معنای لغوی نزدیك است. فسخ یك عمل حقوقی است كه نیاز به قصد انشا دارد وامورانشایی، همانند دیگرامور واقعی اززمان وجود ، دارای اثر می باشد و آنچه كه فسخ را از اقاله جدا می كند ، این است كه در تحقق فسخ قصد یك طرف كفایت نموده ، قصد دو طرف لازم نیست .درحقیقت درشمار ایقاعات است. هرچند قانون مدنی تعریفی برای فسخ نكرده است،اما حقوق دانان باتوجه به مواد قانون مدنی ،آن را این چنین تعریف كرده اند:فسخ عبارت است پایان دادن به هستی حقوقی قرارداد به وسیله یكی ازدو طرف یاشخص ثالث.
از سوی دیگر منظور از فسخ نکاح آن است که زن یا شوهر نسبت به طرف دیگر و خصوصیات وی در اشتباه بوده و چون از شرایط لازمه نکاح تراضی و توافق زوجین است و در این مورد که یکی از آنها نسبت به طرف دیگر در اشتباه بوده و تصور باطلی از او در ذهن داشته مثلا گمان می کرد که وی از سلامت کامل برخوردار بوده ولی بعد از عقد نکاح متوجه شده که وی معیوب می باشد. در اینصورت بعد از عقد حق فسخ نکاح و بر هم زدن آنرا دارد البته و این در صورتی است که نسبت به عیب یا نقصی که در طـرف دیگـر است هنگام عقد جاهل بوده. البته بـرای ایـن مسئله مصادیق دیگـری نیـز می توان بیان کرد که توضیح آن را به متن خود پایان نامه احاله می دهیم .
شایـان ذکـر است که این پایان نامه در صدد بـررسی مـوضوع فسخ نکاح از منظر فقه و حقوق ایران می باشد و قصد دارد که در این حوزه ، موضوع را مورد واکاوی قرار داده و جنبه های مجهول این موضوع و تفاوت آن با سایر مصادیق انحلال نکاح را با یک نگاه تطبیقی مورد بررسی قرار دهد .
سوره نساء آیه 21
سوره بقره،آیه 229