:
شناخت و کنترل عواطف و هوش هیجانی به خودی خود یکی از مهمترین توانائیهای روانشناسان و کارشناس خبره این رشته معرفی شده است.
همچنین اضطراب اجتماعی بعد از افسردگی سومین مشکل بزرگ ذهنی در جهان امروز است. اضطراب اجتماعی باعث اضطراب مزمن و ترس بسیار در روبرویی با موقعیت های اجتماعی است. این بیماری انسان ها را از داشتن کنترل بر زندگیشان محروم می کند و باعث عدم توانایی در هدایت زندگی توسط آنان می گردد، متاسفانه این بیماری آنها را از انتخاب شغل مناسب به علت ترس باز میدارد. نابودی روابط اجتماعی از بزرگترین پیامد های این بیماری بوده گرچه این بیماران مشتاق داشتن روابط اجتماعی باشند. اضطراب اجتماعی زندگی را نابود می کند.اما باعث خوشحالی است که می توان آن را به طور کامل با رفتار مناسب و ساختار یافته درمان کرد
1-1بیان مساله تحقیق :
ارتباط بین زوجین و مطالعه عوامل مرتبط با آن و نیز از طرفی بررسی عوامل اثرگذار بر مسائل، مشکلات و در نهایت ناسازگاری و طلاق زوجین یکی از مسائل مهمی است که پرداختن به آن اهمیت زیادی دارد. چرا که استحکام بنیان خانواده به نوع روابط زوجین وابسته است(شمسایی و همکاران، 2007) و این مساله به خودی خود منجر به شکل گیری و یا عدم آسیب های اجتماعی می شود. در این بین ممکن است عوامل متعددی از جمله اضطراب اجتماعی، هوش هیجانی و یا ویژگی های شخصیتی با این امر در ارتباط باشند که در ادامه به بررسی این موارد پرداخته می شود.
امروزه شاهد این هستیم که در ابعاد گوناگون زندگی انواع هوش مهم و تاثیرگذار است. طبیعی است که پژوهشگران به دنبال میزان اثرات آن در آسیب های روان شناختی و اجتماعی باشند که از جمله موارد مورد توجه ازدواج و طلاق است. در جامعه ایران نیز روز به روز ازدواج های ناشاد بیشتری به طلاق ختم می شوند و در این زمینه هوش یکی از عواملی است که در زندگی زناشویی نقش بسزایی را ایفا می کند. هرنستاین(1994) و مورای(1994) نشان دادند که یک ارتباط منفی بین هوش و طلاق در طول 5 سال نخست ازدواج وجود دارد. در پژوهشی دیگر نیز مشخص شد شانس طلاق در طول 5 سال نخست ازدواج وجود دارد(درونکر، 2000). همانگونه که هوشبهر(هوش شناختی) می تواند بر میزان ناسازگاری زوجین و طلاق تاثیر بگذارد، هوش هیجانی نیز در چگونگی ارتباط زوجین با هم و حل مسایل زندگی تاثیرگذار است(معلمی و همکاران، 1390). در این خصوص، نظریه پردازان هوش هیجانی بر این باورند، که بین هوش هیجانی و قدرت مقابله با موقعیت های مخاطره آمیز رابطه مثبت وجود دارد(سالووی و همکاران، 1999). اصطلاح هوش هیجانی برای اولین بار در دهه 1990 توسط دو روانشناس به نام های جان مایر و پیتر سالووی مطرح شد. مایر و سالووی(2000) اظهار داشتند کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند، می توانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعات عاطفی برای راهنمایی فرایند تفکر و اقدام های شخصی استفاده کنند. کاهش آستانه تحمل، افزایش پرخاشگری و تمامی چیزهایی که بر تنش های زناشویی منجر می گردند به نوعی میتوانند با هوش در ارتباط باشند(شمسایی و همکاران، 2007) که این امر نیازمند بررسی های بیشتری می باشد.
ویژگی های شخصیت نیز از موضوعات مهم روانشناسی به شمار می رود که می تواند بر روابط بین زوجین تاثیر گذار باشد(آتش افروز و
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
همکاران، 1387). در این خصوص، الگوی پنج عاملی از مشهورترین الگوهای شخصیت در زمینه تحلیل عوامل هستند(فارنهام، 2008). این پنج عامل عبارتند از: نوروزگرایی، برونگرایی، گشودگی، مقبولیت، باوجدانی(مالوف و همکاران، 2010). نوروزگرایی یکی از ویژگی هایی است که ثبات هیجانی بالا و اضطراب پایین در یک سوی پیوستار قرار دارد. افراد با نمره بالا در نوروزگرایی دارای هیجانات غیرمنطقی بیشتر و کم توانی در مهار رفتارهای برانگیختگی وار و ضعف در کنار آمدن با مشکلات هستند. افرادی که نمره های آنها در نوروزگرایی پایین است با برخورداری از ثبات هیجانی، معمولا آرام و معتدل هستند و قادرند با موقعیت های تنیدگی زاد بدون اضطراب مقابله کنند(لانس بری و همکاران، 2007). برونگرایی نیز به اعتقاد برت و همکاران(1998) تفاوت های آشکاری بین درونگراها و برونگراها وجود دارد. برونگراها افراد اجتماعی هستند و از مهمانی خوششان می آید، مشتاق تحریک و هیجان و خطرپذیرند و نیندیشیده عمل می کنند، توانایی مهار احساسات را ندارند و چندان پایدار نیستند. در مقابل درونگرا فردی است کم حرف که بیشتر به کتاب ها علاقه دارد تا به آدم ها، تودار است و بجز چند دوست صمیمی از دیگران فاصله می گیرد، به احساس های آنی اعتماد نمی کند، مسائل زندگی منظم و با قاعده را دوست دارد، به ندرت از خودش پرخاشگری نشان می دهد و برای معیارهای اخلاقی، ارزش فراوان قایل است(دادستان، 1390). در رابطه با گشودگی به تجربه نیز می توان گفت، اشخاص دارای نمره بالا در این نوع هم درباره دنیای درونی و هم بیرونی کنجکاوند و زندگی آنها از لحاظ تجربه، غنی است. آنها تنوع طلب، دارای کنجکاوی ذهنی، استقلال در قضاوت، تخیل و زیباپسندی هستند(دانلان و همکاران، 2005). مقبولیت بیشتر نیز موجب می شود افراد بهتر بتوانند احساساتشان را در تعامل های بین فردی مهار کنند و برخورد آرام تری داشته باشند. افراد با نمره بالا در این نوع شخصیت دارای ویژگی هایی چون اعتماد، رک گویی، دیگر دوستی، هم رایی، تواضع و دل رحمی هستند(آتش افرزو و همکاران، 1387). در رابطه با باوجدانی نیز بهترین توصیفبرای این نوع مفهوم “اراده” است. فرد باوجدان هدفمند، بااراده و مصمم است. نمره بالا در باوجدانی با موفقیت شغلی و تحصیلی همراه است. از ویژگی های افراد با نمره بالا در این نوع، دقت، خوش قولی، قابل اعتماد بودن، تلاش برای موفقیت و منضبط بودن است(دانش، 1384). در این خصوص میشل و شودا(1998) بیان می کنند که الگوی پنج عاملی، نظام های شناختی-عاطفی اساس شخصیت را منعکس می کنند.
1-2اهمیت موضوع پژوهش:
طلاق[23]شایع ترین جلوه تعارض شدید است و در نهایت بالغ بر نیمی از زوج هایی که درصدد مشاوره هستند، طلاق می گیرند(ورسینگتون[24]، 2005). بر اساس آمار رسمی در ایران از هر 1000 مورد ازدواج، حدود 200 مورد به طلاق منجر می شود و ایران چهارمین کشور جهان از نظر میزان نسبت طلاق به ازدواج معرفی شده است(یوسفی، 1390). بنابراین مطالعه موارد مرتبط با پدیده طلاق اهمیت بسزایی داشته و ضروری می باشد.
بنابراین می توان گفت عوامل متعددی در بروز طلاق موثر است که می توان به عوامل اقتصادی، اجتماعی، حقوقی، روان شناختی و عوامل تنش زای درونی و بیرونی اشاره کرد که در این بین عوامل فردی و روانشناختی از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند(پرانچر و همکاران[25]، 2008)، زیرا این عوامل با تمام جنبه های زندگی افراد مثل آموزش، شغل و عملکرد های بین فردی مرتبط هستند(دوروس و همکاران[26]، 2011). بنابراین توجه به این عوامل و علل ضرورت دارد.
از جمله عوامل موثر می توان ویژگی های شخصیتی(مالوف و همکاران[27]، 2010)، هیجان پذیری و میزان اضطراب افراد(لانس بری و همکاران[28]، 2007) را نام برد که این مسائل نیازمند بررسی های بیشتری می باشد چرا که ارتباط بین این عوامل می تواند به مشاوران و روانشناسان در زمینه شناسایی علل و عوامل مرتبط کمک کرده و زمینه مشاوره ای موثر را برای زوجینی که در آستانه طلاق هستند فراهم نماید بنابراین شناسایی علل مرتبط در زمینه زوجین با توجه به اهمیت طلاق و تاثیر آن بر جنبه های زندگی ضروری می باشد.
1-3اهداف پژوهش:
هدف کلی:
بررسی رابطه بین هوش هیجانی و ویژگی های شخصیتی با اضطراب اجتماعی در زوجین متقاضی طلاق
اهداف جزئی:
الف. اهداف علمی:
1.بررسی رابطه بین هوش هیجانی با اضطراب اجتماعی در زوجین متقاضی طلاق.
2.بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی با اضطراب اجتماعی در زوجین متقاضی طلاق .
3-بررسی نقش پیش بین هر یک از متغیرهای هوش هیجانی و ویژگی های شخصیتی با اضطراب اجتماعی در زوجین متقاضی طلاق .
ب.متغییر های(پیش بینی و ملاک(:
ملاک :اضطراب اجتماعی
پیش بین:ویژگی های شخصیتی در زوجین
پیش بین : هوش هیجانی
- 4 فرضیات تحقیق:
1-بین هوش هیجانی و مولفه های آن(مهارت های درون فردی، مهارت های بین فردی، مقابله با فشار، سازگاری و خلق کلی) با اضطراب اجتماعی و مولفه های آن(هراس اجتماعی و گذر اجتماعی) در زوجین متقاضی طلاق رابطه وجود دارد.
- بین ویژگی های شخصیتی(نوروزگرایی، برونگرایی، گشودگی، مقبولیت، باوجدانی) با اضطراب اجتماعی و مولفه های آن(هراس اجتماعی و گذر اجتماعی) در زوجین متقاضی طلاق رابطه وجود دارد.
- هوش هیجانی و ویژگی های شخصیتی پیش بینی کننده اضطراب اجتماعی در زوجین متقاضی طلاق می باشند.
1-5روش تحقیق:
روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی است.