هوش مفهومی است كه از دیرباز آدمی به پژوهش و تفحص در مورد ابعاد، تظاهرات و انواع آن علاقمند بوده است . هوش رفتار حل مسئله سازگارانهای است كه در راستای تسهیل اهداف كاربردی و رشد سازگارانه جهتگیری شده است. وکسلر ( 1985 )، هوش را شامل تواناییهای فرد برای یك اقدام هدفمندانه، تفكر منطقی، و برخورد مؤثر با محیط تعریف كرد. تعریف بینه و سیمون ( 1995 ) از هوش قضاوت و به عبارت دیگر، عقل سلیم شعور عملی، ابتكار، استعداد انطباق خود با موقعیتهای مختلف. به خوبی قضاوت كردن، به خوبی استدلال كردن، به خوبی درك كردن، اینها فعالیتهای اساسی هوش دانستند) گری گراث ، 1384 ) گاردنر هوش را مجموعه ای از تواناییهایی می داند كه برای حل مسئله و ایجاد محصولات جدیدی كه در یك فرهنگ ارزشمند تلقی میشوند، به كار میرود. از نظر وی انواع نه گانه هوش عباتند از: هوش زبانی، موسیقیایی، منطقی ریاضی، فضایی، بدنی حركتی، هوش های فردی، هوش طبیعی و هوش وجودی كه شامل ظرفیت مطرح كردن سؤالات وجودی است.
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را اینطور تعریف می کنند : « سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران ، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضاد ها و تمایلات شخصی به طور منطقی ، عادلانه و مناسب».
تاکنون تعاریف متعددى از «سلامت روان» ارائه شده که همگى بر اهمیت تمامیت و یکپارچگى شخصیت تاکید ورزیدهاند. گلدشتاین ، سلامت روانى را تعادل بین اعضا و محیط در رسیدن به خود شکوفایى مىداند . چاهن ( 1991 ) ، نیز سلامت روانى را وضعیتى از بلوغ روان شناختى تعبیر مىکند که عبارت است از حداکثر اثربخشى و رضایت به دست آمده از تقابل فردى و اجتماعى که شامل احساسات و بازخوردهاى مثبت نسبت به خود و دیگران مىشود. در سالهاى اخیر، انجمن کانادایى بهداشت روانى، «سلامت روانى» را در سه بخش تعریف کرده است:
بخش اول: بازخوردهاى مربوط به خود شامل: تسلط بر هیجانهاى خود ، آگاهى از ضعفهاى خود ، رضایت از خوشىهاى خود.
بخش دوم: بازخوردهاى مربوط به دیگران شامل: علاقه به دوستىهاى طولانى و صمیمى ، احساس تعلق به یک گروه ، احساس مسؤولیت در مقابل محیط انسانى و مادى.
بخش سوم: بازخوردهاى مربوط به زندگى شامل: پذیرش مسؤولیتها ، ذوق توسعه امکانات و علایق خود ، توانایى اخذ تصمیمهاى شخصى ( اسدالهی ، 1391 ) .
هوش معنوی برای حل مشكلات و مسائل مربوط به معنای زندگی و ارزش ها مورد استفاده قرار می گیرد و سؤال هایی همانند «آیا شغل من باعث تكامل من در زندگی می شود؟» و یا «آیا من در شادی و آرامش روانی مردم سهیم هستم؟» را در ذهن ایجاد می كند (ویگلزورث، 2004 به نقل از: سهرابی، 1385) در مورد خود و دیگران احساس خوبی دارند. در محیط کار و روابطشان مسئولیت پذیر می باشند. زیرا وقتی از سلامت روانی برخوردار باشیم انتظار بهترین چیزها را در زندگی داریم و آماده برخورد با هر حادثه ای هستیم. ما با آموختن ویژگی های سلامـت روانی بهتر می توانیم به روح و روان متعادل و شاد دست یابیم. سلامت روانی در بسیاری از موارد مانند سلامت جسمی است و باید به آن توجه کافی داشت. سلامت روانی برای خوشبختی انسان ضروری اند. رسیدن به سلامت روانی به هیچ وجه تصادفی نیست، نیل به این هدف با صرف زمان و زحمت محقق می شود.همچنین نباید فراموش کرد که اعتماد به نفس، کلید سلامت روانی است. (رحیمی نیا ،1384).
دلبستگی یک رابطه هیجانی خاص است که مستلزم تبادل لذت، مراقبت و آسایش میباشد. ریشه پژوهشها در زمینه دلبستگی به نظریه فروید درباره عشق باز میگردد امّا غالباً از پژوهشگر دیگری به نام پدر نظریه دلبستگی نام برده میشود . جان بالبی پژوهشهای گستردهای درباره مفهوم دلبستگی به عمل آورد . او دلبستگی را چنین توصیف کرده است : « ارتباط و پیوند روانی پایدار بین دو انسان » (بالبی، 1969). بالبی با این دیدگاه روانکاوانه موافق بود که تجربیات اولیه کودکی، تأثیر مهمی بر رشد و رفتارهای بعدی در زندگی دارد. به عقیده او، سبکهای دلبستگی اولیه ما در دوران کودکی و از طریق رابطه کودک / پرستار شکل میگیرد .
بالبی همچنین عقیده داشت که دلبستگی دارای مولفهای تکامل یابنده است و به بقای انسان کمک میکند. «گرایش به ایجاد پیوندهای عاطفی قوی به افراد بخصوص ، یک مؤلفه اصلی طبیعت انسان است . » (بالبی، 1988) . پژوهشهای متعددی به این نتیجه رسیده اند كه بین سبكهای دلبستگی بزرگسال و باورهای مذهبی رابطه وجود دارد. كراك پاتریك و شیور( 1992 ) نشان دادند كه نمرات افراد در پرسشنامه سبك دلبستگی عاشقانه هازن و شیور، ( 1978 )همبستگی معنی داری با نمرات آنان در میزانهای مختلف مذهبی دارد كسانی كه در پرسشنامه دلبستگی خود را ایمن ارزیابی كرده بودند به طور معنی داری نمرات بالاتری نسبت به اجتنابی ها در میزان مذهبی به دست آوردند) قیامی،1384 ).
پایه های نظریه دلبستگی به دنبال مطالعات بالبی در مورد نوجوانان بزهكار به خصوص دوران كودكی و رابطه آنان با مادرشكل گرفت ، منظور از دلبستگی رابطه ای نخستین میان كودك و مادر است كه پس از شكل گیری عامل محافظت » پایگاه امن « فرد از نابودی خواهد آمد. رابطه توأم با دلبستگی نهایتاً به پدیده منتهی شده و احساس ایمنی و رفتار اكتشافی ره آورد آن خواهد بود (بشارت، 1380 ) جان بالبی پژوهشهای گسترده ای درباره مفهوم دلبستگی به عمل آورد او دلبستگی را چنین توصیف كرده است: ارتباط روانی پایدار بین دو انسان. بالبی عقیده داشت كه دلبستگی دارای چهار ویژگی مختلف است.1- حفظ نزدیكی: تمایل به نزدیك بودن به كسانی كه به آن ها دلبستگی داریم.2- پناهگاه امن: بازگشت نزد فردی كه به آن دلبستگی داریم.3- پایه مطمئن: فردی كه به آن دلبستگی وجود دارد، پایه مطمئن و قابل اتكایی برای كودك به وجود میآورد تا به كشف محیط و جهان پیرامونش بپردازد.4- اندوه جدایی: اضطراب ناشی از عدم حضور فردی كه به آن دلبستگی وجود دارد. محقق در این تحقیق رابطه بین هوش معنوی و سلامت روانی و سبک های دلبستگی در دانشجویان دانشگاه آزاد مرکز نورآباد دلفان را مورد بررسی قرار می دهد .