دانشجویان فقیر چه جایگاهی دارند؟
گفتگویی دربارة طبقه اجتماعی و حضور در كالج
تغییر در خط مشیهای حمایت مالی دولت فدرال در دو دهة گذشته حضور فقیرترین دانشجویان را در كالج بطور چشمگیری مشكل ساخته است اما زمانیكه این دانشجویان ثبت نام میكنند، آن دسته كه از نظر اقتصادی عقب ماندگی بیشتری دارند زمان فارغ التحصیلی كمتری نسبت به سایر همسن و سالان خود دارند. به همین خاطر حمایت مالی بطور چشمگیری روی گرفتن وامهایی با بهره تاكید میكند. بسیاری از دانشجویان فقیر هنگام ترك دانشگاه با قرضهایی كه به دانشگاه دارند از نظر مالی ضعیفترند از زمانیكه به دانشگاه میآیند. اینها مسائلی هستند كه تغییراتی در مالیاتهای فدرال بوجود میآورند، مانند دادن اعتبارهای مالیاتی و كاهش مالیاتها تقویت بیشتر از آموزش و پرورشی كه شامل خانوادههای كم درآمد میشود. در مواجه با چنین مشكلات پایداری، شماری از راهبردها برای حمایت از دانشجویان فقیر در دسترس اساتید است. آدم هاروارد، پژوهشی بر روی راههای حمایت از دانشجویان داشته است زمانیكه ثبت نام میكنند گفتگویی با آرتور لوین، نمایندة اساتید كالج در دانشگاه كلمبیا دربارة موانعی كه دانشجویان بی بضاعت قبل و در طول دورة تحصیل با آن روبرو میشوند و كمكهایی كه مسئولان در رسیدن آنها به موفقیت میتوانند انجام دهند. لوین مشهورترین فردی است كه روی این مساله كار كرده است او كتابی در سال 1996 منتشر كرده Beating the odds: بیبضاعت چگونه به كالج میرود؟ با جانانیدیفر نوشته است.
آدام هاروارد: در مقالة اخیر با نام «تاریخ آموزش عالی» پیتر ساكس نشان میدهد كه اعتقاد به مساوات در آموزش عالی در همة دانشجویانی كه سخت تلاش میكنند و مصمم هستند كه خوب باشند امروزه وجود دارد. اعتقاد همیشگی امروزی این است كه چیزی كه سبب زیان دانشجویانی كه سخت تلاش میكنند وجود ندارد. ارتباط بین كوشش فردی و شانس رفتن به كالج در واقع این است كه برای بسیاری از دانشجویان آنجا میتواند بسیاری از موانع رسیدن به كالج ادامه داشته باشد.
شما فكر میكنید چه موانع عمدهای وجود دارد كه از رسیدن بسیاری از دانشجویان فقیر به كالج جلوگیری میكند؟
آرتور لوین: فقیر بطور چشمگیری در حال افزایش است. نمونههایی از موفقیت در اكثریت دانشجویان فقیر وجود ندارد، در میان آنها افرادی كه بیشترین موفقیت را داشتهاند، رهبران باندهای جنایتكاران و ادارهكنندگان فاحشه خانهها و توزیعكنندگان مواد مخدر بودهاند برای یك چنان شرایطی نیازهای آموزشی وجود ندارد (آموزش لازم نیست). آنجا دنیایی است كه در آن دانشجویان از خیابانهای بیرون از خانه ناآگاه هستند و والدین آنها نیز با موفقیتهای بزرگ سر و كاری نداشتهاند. هیچ رابطهای بین تحصیلات و فرصتهای آینده دیده نشده است. بچههایی كه در تحصیلات تا زمان ورود به كالج موفقیتی داشتهاند، در بسیاری موارد با انتظاراتی روبرو هستند و بیشترین افت نمره را در سال سوم دارند. علیرغم این موانع، من نظامی را توصیف كردم كه افراد را آماده میكند در هر جایی به زندگی ادامه دهند. این یك فرصت پنهان است. برای بسیاری از كودكان فقیر، تحصیلات فاقد كارایی است. من اخیراً از افغانستان بازدید كردم و این فرصت را داشتم تا كلاسهایی را كه در میان خشونت و افسردگی و شوك ناشی از جنگ اداره میشد را ببینم. من به كلاسی رفتم كه 60 دختر بدون میز و صندلی روی زمین نشسته بودند و حساب میخواندند. این دختران بوسیلة طالبان از مدرسه محروم شده بودند و اكنون
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
دربارة مدرسه رفتن و یادگیری در فقیرترین مكان و بدترین شرایطی كه من شاهد آن بودم دلسوزی میكنیم. آنها به تحصیلات اهمیت میدهند و ما آنرا تلاش و كوشش سخت برای ساختن آینده میبینیم. این مقایسهای با چهار كودك بود كه من دربارة همسایة قدیمی خود در برانكس جنوبی مطالعه داشتهام. بیش از چهار سال مطالعه ما مشغول ادامة گفتگوها درباره اهمیت آموزش و پرورش بودهایم. فرصتها و شرایط بهتری برای رسیدگی به مدارس (تحصیلات فراهم شد.
تقویت سرویسهایی كه به آمادگی دانش آموزان در آزمونهای آموزش عالی كمك كردهاند، هنوز چهار نمایندة دیگر كه همسایه قدیمی هستند متقاعد نشدهاند كه آموزش و پرورش یك سرمایهگذاری مفید است، آنان این نظریه را میشناسند و آن را در یادداشتهای خود برای مطالعه میآورند. اما آن یادداشتها عمل آنان را در رابطه با حضور در مدرسه، تكنیكها یا مربوط به نمرات فارغ التحصیلان و یا همین حضور را در كالج هم نشان نمیدهد تا این تاریخ، مدارسی كه بطور ملموسی به آنها اهمیت دهد موجود نبوده این كار امكانپذیر نشده است. مخالفتها یا اعتراضات آشكاری به عمل آنان شده است. نشانههای آن از همسالان دانش آموزان مدرسه و از مشاغل افرادیكه در جدار آنها هستند گرفته میشود. برای آنان تحصیل یك مراسم تشریفاتی بدون ترتیب است این نوعی عدم ارتباط با پیشرفت در دنیای واقعی كه آنها زندگی میكنند است.
هاروارد: شما در تحقیق خود، درباره دانشجویان فقیری كه در رفتن به كالج احتمالاً را با مشكل روبرو میشوند مطالعه كردید چه چیزی كشف نمودید؟ چه چیزی ورود دانشآموزان فقیر را به كالج یا تحصیلات پس از دبیرستان مشكل ساخت؟
لوین: من واقعاً شگفت زده شدم پس از گذراندن چند هفته زندگی در میان خانوادههایی كه درآمد پایین داشتند من واقعاً افسرده و متأسف بازگشتم. از بچهها میپرسیدم تا چه فاصلهای به مدرسه میرفتی اگر میتوانستی به اندازهای كه دوست داری بروی؟ پاسخ معمول كلاس دهم بود، این پرسش تا كلاس دوازدهم دنبال شد. من از مادران آنها كه برای بچههایشان چه چیز میخواهند؟ و آنها پاسخ دادند كه خواستار چیزی هستند كه هر پدر و مادری آنرا برای فرزندانش میخواهد.
آنها میگفتند: من میخواهم بچة من خوب انجام دهد (تكالیف)، به دردسر نیفتد و شاد باشد. من دربارة رفتن آنها به كالج پرسیدم و اینكه آیا دوست دارند كه فرزندانشان به كالج بروند؟ چشمان آنها از تعجب برق میزد، احتمالاً سوال من به این شبیه بود كه آیا شما انتظار دارید كه فرزندتان به مریخ برود؟
زمانیكه پس از بازدیدم از آنجا به دانشكده بازگشتم من رئیس كالج برادفورد بودم، ما یك بورس تحصیلی بوجود آوردیم كه بطور ویژه برای بچههایی كه در آن منطقه زندگی میكردند طراحی شد. اولین دانشجویی كه به كالج رسید و چند هفته از آمدنش گذشت، من او را به دفتر كارم دعوت كردم و از او پرسیدم، بورس تحصیلی كالج باعث شد كه به كالج بیائید؟ و او پاسخ داد: نه من همیشه قصد داشتم به كالج بروم، كمك هزینة تحصیلی شما مرا مجبور كرد كه به این كالج بیام. من فهمیدم كه تمركز من بر روی این مساله اشتباه بوده است، من بر روی آسیبشناسیها متمركز شده بودم. آن چیزی كه فقط موانع رفتن به كالج نامیدیم. من میبایست بر روی مسائل غیرعادی متمركز میشدم. مسائل بچههایی كه باید به حامله شدن، مردن، زندانی شدن و روسپیگریهایشان و استفاده از مواد مخدر توسط این بچهها خاتمه داده شود، مطابق آمار، آنها هنوز بنحوی از این مسائل در رنجاند و به همین دلیل من مطالعه بر روی نوجوانان آنها در مدرسه شروع كردم. (جمعیت كالجی در بوستون و دانشگاه هاروارد) جالبترین قسمت آن موضوع زمانی بود كه یكی از دانشجویان صحبت كرد، روش خواندن او مانند خواندن رمانی بود كه رمان نویس آنرا پشت سر هم تكرار میكند، آنها همه شبیه یك داستان گفتند و اینكه كسی در زندگی آنها اثر میگذاشت و آن چه كه در این دانش آموزان متداول است، بویژه كسانیكه قصد داشتند در بهترین مدارس كشور فارغ التحصیل شوند این است كه این موضوع به آنها كمك كرد كه موانعی كه سایر بچههایی كه در همسایگی آنها نیز با آن درگیر بودند از بین ببرند و این به پیشرفت آنان كمك كرد اینها مشكلاتی بود كه شخصی وارد كالج میشد تا هنگام فارغ التحصیلی با آن درگیر میشد. آنها دانشآموز را از هر جایی میگرفتند و فرصتی برای او فراهم میكردند، و دیدگاه گستردهای از جهان میساختند و حتی ممكن بود آن دانش آموزان را تا دروازة كالج به شكلی نظامی وار برده باشند.
هاروارد: وقتی من دانش آموز بودم، داستانی شنیدم كه پس از آن، نقش مهمی در كمك كردن من به همسالانم در رفتن به كالج ایفا كرد، من هرگز بدون راهنمایی یكی از معلمانم (آقای ماتینگی) حاضر نمیشدم.
دانش آموزانی كه قبل از آن مشاوره در زندگی آنها جایی نداشت.
هاروارد: ساختن كالج قابل دسترستر از عوامل دیگر در كمك به دانشآموزان فقیری است كه شرایط غیرعادی دارند آیا آموزش عالی به سمت هدایت دانش آموزان فقیر در وارد شدن آنان به كالج پیش می رود؟
انتظار این است كه دولت یا ایالت فدرال دسترسی به این امر را ممكن خواهد ساخت. حقیقت این است كه شهریه كالج ها در حال افزایش هستند و افت مالی دانش آموزان به افزایش شهریه مربوط است و كودكان فقیر قصد رفتن به كالج را با این شرایط موجود ندارند بویژه مردان فقیر.
هاروارد: ما بیشترین افزایش شهریه را در مؤسسات آموزشی دولتی دیدهایم كه بیشترین تعداد دانش آموز فقیر را دارد بنابراین آموزش عالی مسئول چه چیزی باید باشد؟
لوین: آموزش عالی در آمریكا با این اعتاد شروع به كار كرد كه دسترسی افراد فقیر به آموزش عالی ممكن شود هاروارد آنرا روشن ساخت، زمانیكه دربارة پذیرش پولی دانشآموزان فقیر صحبت میكردند.
هاروارد: در بودن در كالج آزاد هنری، من یك معنی جدید برای خدمات اضافی یاد گرفتهام. خانوادهها بندرت شهریه خدمات اضافی را میپردازند. به این خاطر كه كالجها برای دانشجویان بقدر كافی كمك غیر مالی فراهم میكنند به اندازهای كه خانوادهها احساس میكنند با شرایط جذب و مناسبی روبرو هستند.