اینگونه به نظر می رسد كه تعارضها، شكستها و فقدانها، سلامت انسان را تهدید می كنند، اما انسان توانایی فوقالعاده ای برای نظم جویی این هیجانهای برانگیخته شده دارد. تلاش برای نظم جویی هیجان ها ، به طور گستردهای تعیین كننده ی اثری است كه این مشكلات بر بهزیستی روانی و جسمانی ما دارند(گروس، 1998). الگوهای نظری نشان داده اند كه نظم جویی موفق هیجانها با نتایجی همچون بهزیستی، پیشرفت در روابط، تحصیل و كار همراه هستند( جان و گروس، 2004). در مقابل، ناتوانی در نظم جویی هیجانها موجب اختلال هایی همچون اختلال شخصیت مرزی، اختلال افسردگی اساسی، اختلال دوقطبی، اختلال اضطراب فراگیر و اختلال اضطراب اجتماعی می شود( آلداو، نولن و هوکسما، 2010).
اهمیت عملكرد انطباقی هیجان ها، موجب ظهور پژوهش هایی با تاریخچه های طولانی در این زمینه شده است. مطالعه ی كنترل شناختی هیجان سه پیشگام عمده در متون روانشناسی دارد(اکسنر و گروس، 2005). اولین پیشگام، رویكرد روان تحلیل گری است كه قلمرویی مهم برای مطالعه ی معاصر نظم جویی هیجان است. فروید بر دو نوع تنظیم اضطراب تاكید دارد، یكی از آنها اضطراب مبتنی بر واقعیت است و در زمانی كه خواسته های موقعیتی من را در هم می شكند،افزایش می یابد. نوع دوم، اضطراب مربوط به تعارضهای میان بن و فرامن می باشد و زمانی كه تكانه های قوی برای ابراز شدن فشار می آورند، افزایش می یابد. پیشگام دوم، نظریه پردازان استرس و روشهای رویاروگری هستند. در این پژوهش ها تمركز بر مدیریت موقعیت هایی است كه قابلیت های فرد را تحت تاثیر قرار می دهند( گروس، 1998). پیشگام سوم مطالعات تحولی خود نظم جویی است، كه ریشه اش در مطالعه ی تحول اجتماعی- هیجانی است(اكسنر و گروس،2005). مطالعه ای در این زمینه نشان داد كه كودكان پاداش دلخواه اما همراه با تاخیر زمانی را با فكركردن درباره ی چیزهای
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
لذتبخش موجود با روشهای انتزاعی بدست می آورند، در نتیجه تكانه های فوری آنها برای خوردن كاهش می یابد (میشل و همكاران، 1989؛ به نقل از اوكسنر و گروس، 2005). پژوهشهای معاصر، زیربنایی برای روشهای رفتاری و عصب نگر ایجاد كرد و تمركز آنها بر زمان، چگونگی و پیامدهای نظم جویی هیجان افراد است. به طور كلی به نظر می رسد كه پرداختن به مبحث نظم جویی هیجان در فرایند بهداشت روانی جامعه سودمند باشد.
2-1 بیان مسئله
از نظر سازمان بهداشت جهانی، سلامت روانی به حالت بهزیستی کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط فقدان بیماری یا ناتوانی گفته می شود که بین این سه بعد تأثیر متقابل و پویا وجود دارد )چانگ و همکارن 2009). مفهوم سلامت روانی نیز از نظر WHO چیزی فراتر از نبود اختلال های روانی و شامل 1. خوب بودن ذهنی2. ادراک خودکارامدی، 3. استقلال و خود مختاری، 4. کفایت و شایستگی، 5. وابستگی میانسالی و 6. خودشکوفایی توانمندی های بالقوه فکری و هیجانی است( سادوک، سادوک و رالز، 2009؛ به نقل از احمد علی نور بالا، 1390).
3-1 ضرورت و اهمیت پژوهش
4-1فرضیه های پژوهش
فرضیه اول: نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین استرس و سلامت روان نقش واسطه ای دارد.
فرضیه دوم: نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین اضطراب و سلامت روان نقش واسطه ای دارد.
5-1 متغیر های پژوهش
1-5-1 متغیر پیش بین: اضطراب و استرس
2-5-1 متغیر ملاک: سلامت روان
3-5-1 متغیر واسطه ای: تنظیم هیجان
4-5-1 متغیر کنترل: جنسیت
6-1 هدف پژوهش
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بااسترس واضطراب و سلامت روان زنان می باشد.
7- 1 سؤالات پژوهش
1-7-1 آیا نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین استرس و سلامت روان نقش واسطه ای دارد؟
2-7-1 آیا نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین اضطراب و سلامت روان نقش واسطه ای دارد؟
8-1 تعاریف مفهومی متغیرها
1-8-1 الف) نظم جویی شناختی هیجان:
2-8-1-ب) سلامت روان:
سلامت روان توانایی دفع وضعیت های ناخوشایند است و سازگار شدن با تغییرات محیطی و مقابله با استرس واضطراب و ناراحتی است( یانگ، 2010).
3-8-1 ج) اضطراب و استرس:
اضطراب و استرس در پاسخ به تهدیدی است که ناشناخته ، مبهم یا متعارض است و حالتی است که پیامدهای زیادی را به همراه دارد. باعث اعوجاج دریافت های حسی بیمار می شود. همچنین با تأثیر بر شناخت، موجب تحریف های ادراکی می شود( کاپلان و سادوک، 2010).
9-1 تعاریف عملیاتی متغیرها
1-9-1 الف) نظم جویی شناختی هیجان: نمره ای است که آزمودنی از آزمون نظم جویی شناختی هیجان به دست می آورد.
2-9-1 ب)سلامت روان: نمره ای است که ازمودنی از آزمون سلامت عمومی GHQ-28 به دست می آورد.