:
مهارتهای زندگی عبارت است از مجموعهای از تواناییها که زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم میآورند. پژوهشهای متعدد و گستردهای تأثیر مثبت آموزش مهارتهای زندگی را در کاهش سوء مصرف مواد، پیشگیری از رفتارهای خشونتآمیز، تقویت اتکا به نفس، افزایش مهارتهای مقابله با فشارها و استرسها، برقراری روابط مثبت و مؤثر اجتماعی و … نشان دادهاند (مک دانالد و همکاران، 1991).
آدمی در مسیر تكاملی خود مالك منابع و وسائلی برای زندگی مؤثر است، اوست كه میتواند خود را در زمان حال تجربه كند و گذشته و آینده را از طریق به یاد آوردن و پیش بینی وقایع به تجربه در آورد.
برای دستیابی به فضائل، موانع و دردها و رنجهای فراوانی در برابر انسان است. اگر آدمی بتواند بر مشكلات خود فائق آید و از سدهای پیش راه بگذرد، نگهداشتن و پایداری فضیلتهای به دست آمده را آسان از دست نمی دهد و چنان چه فرزندان ما به این حكمت زیبا در كسب فضائل آگاه شوند قطعاً در بردباری و شكیبائی ها استوارتر خواهند بود. نقش مشاور نیز در این مسیر تكاملی نقشی حساس و مؤثر است، آگاه كردن آدمی به چگونگی مقابله و مبارزه با مشكلات، پشتیبانی و حمایت از مراجعان و تقویت روحیه و بالا بردن ظرفیت های احساسی و روانی آنان از نكات ممتاز كاركرد او در کمک به كسب فضائل است و تلاش های او در جهت تقویت خود باوری، اعتماد به نفس و استقلال زمینه های تكامل و تقرب آدمی را به منبع والای پاكی ها فراهم خواهد نمود (آقازاده، 1379).
مهارت های زندگی عبارتند از: مجموعه ای از توانائی ها كه زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم می آورند، این توانائی ها فرد را قادر می سازند كه مسئولیت های نقش اجتماعی خود را بپذیرد و بدون لطمه زدن به خود و دیگران با خواست ها ، انتظارات و مشكلات روزانه ، به ویژه در روابط بین فردی به شكل مؤثری روبرو شود. انسان در تعاملات حیاتی خود با محیط اجتماعی واجد صفاتی خاص می شود . مهم ترین تأثیراتی كه محیط زندگی بر رفتار به جای می گذارد از طریق احساسات و عواطف است و همین ها است كه نگرش آدمی را تحت تأثیر قرار داده، تغییراتی اساسی را رقم خواهد زد و نهایتاً در این تعاملات آدمی تجربیاتی را كسب می كند که پس از تكرار و تمرین رفتارها ، مهارت هائی را به وجود می آورد. پژوهشگران معتقدند تعدادی از مهارت های كسب شده پایه فعالیت های مربوط به ارتقای بهداشت روان را سبب خواهد شد (حسینی، 1363).
مهارتهای زندگی شخص را قادر می سازند تا دانش ، نگرش و ارزش های وجودی خود را به توانائی های واقعی و عینی تبدیل كند و بتواند از این توانائی ها در استفاده صحیح تر نیروهای خود بهره گیرد و زندگی مثبت و شادابی را برای خود فراهم سازد.
شخصی كه از مهارتهای زندگی در مراوده و ارتباط با دیگران كمك می گیرد به احراز موفقیتهای ذیل نائل خواهد شد
الف: قدرت تحمل نسبت به نظرات مختلف و احساس امنیت نسبت به گفتار دیگران
ب: انجام بموقع كار با توجه به شرایط زمان و مكان
ج: برنامه ریزی و كوشش در امور مفید و دوری از هر كار بی فایده
د: راز داری و كنترل گفتار
هـ : برداشت واقع بینانه از جهان و عبرت آموزی از وقایع تاریخ گذشته
و: تقویت خود پنداره و اتكاء به نفس
ز: استفاده از ظرفیت ها و كنش های هوش
همچنین مهارتهای زندگی اثر مناسبی در جهت كاهش آسیب های فردی و اجتماعی خواهند داشت و با ایجاد نگرش های اصولی و علمی در انتخاب بهترین شیوه در انجام بهینه هر فعالیت نقش مؤثر خود را اثبات خواهند نمود.
در معرفی انواع مهارت های زندگی كه در ساختار شخصیتی انسانها مشاهده و در عملكرد آدمی نقش های ارزنده ای بجای می گذارد در این مقاله به اختصار سخن گفته خواهد شد ، تعداد و تنوع این مهارت ها در دیدگاههای متفاوت و جوامع مختلف قابل بررسی است ، هدف اصلی ما بررسی نقش سازنده مشاوره در چگونگی ایجاد مهارت های زندگی و گزینش بهینه آن است كه می تواند تحول عظیمی را در ساختار زندگی انسان بوجود آورد (سیف، 1371).
تعدادی از مهارت های زندگی بشرح ذیل ارائه خواهد شد.
1-تصمیم گیری
2- حل مسئله
3- تفكر خلاق
4- تفكر انتقادی
5- روابط مؤثر اجتماعی
6- خودشناسی
7- همدلی
8- انعطاف پذیری (شعاری نژاد، 1384)
مهارت های زندگی می تواند با آموزش به فرد در زمینه واکنش درست به مشکلات بر سرسختی روان شناختی و در نتیجه بهبود وضعیت زندگی و بهزیستی اجتماعی بیافزاید.
بهزیستی اجتماعی را ارزیابی فرد از ابعاد به هم وابسته اما از نظر تجربی مستقل، عاطفه مثبت، عاطفه منفی و رضایت زندگی فرد نیز تعریف کرده اند (هاریس و لایتسی، 2005، 19).
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
آموزش مهارتهای زندگی |
سرسختی روان شناختی |
بهزیستی اجتماعی |
بیان مسأله:
سازمان جهانی بهداشت مهارتهای زندگی را چنین تعریف نموده است: توانایی انجام رفتار سازگارانه و مثبت به گونه ای که فرد بتواند با چالشها و ضروریات زندگی روزمره خود کنار بیاید. بطور کلی مهارتهای زندگی عبارتند از توانایی هایی که منجر به ارتقای بهداشت روانی افراد جامعه، غنای روابط انسانی، افزایش سلامت و رفتارهای سلامتی در سطح جامعه می گردند. مهارتهای زندگی هم به صورت یک راهکار ارتقای سلامت روانی و هم به صورت ابزاری در پیشگیری از آسیب های روانی – اجتماعی مبتلا به جامعه نظیر اعتیاد ، خشونت های خانگی و اجتماعی ، آزار کودکان ، خودکشی ، ایدز و موارد مشابه قابل استفاده است به طور کلی مهارتهای زندگی ابزاری قوی در دست متولیان سلامت روانی جامعه در جهت توانمندسازی جوانان در ابعاد روانی – اجتماعی است. این مهارتها به افرادکمک می کنند تا مثبت عمل کرده، هم خودشان و هم جامعه را از آسیب های روانی – اجتماعی حفظ کرده و سطح بهداشت روانی خویش و جامعه را ارتقاء بخشند (پارسا، 1388، 1).
سرسختی احساس بنیادی از کنترل است که به فرد سرسخت امکان ترسیم و دسترسی به فهرستی از راهبردها را می دهد و باعث پرورش دیدی خوش بینانه نسبت به استرس ها می شود. نتایج برخی از مطالعات نشان می دهند که افرادی که از سرسختی روان شناختی قوی برخوردارند، در مقایسه با افراد دارای سرسختی روان شناختی ضعیف در پاسخ به تنش کمتر، دچار آسیب جسمانی و یا روانی شوند. در دو مطالعه که بر روی نمونه های متفاوت انجام شده مشخص شده رابطه مثبت و معنی داری بین سرسختی و کیفیت زندگی وجود دارد. در دو مطالعه دیگر نیز بین سرسختی روان شناختی و سلامت روان رابطه معنیدار یافته شده است. همچنین در مطالعه بر روی بازماندگان زلزله بم مشخص شد بین سرسختی و خودتاب آوری با سلامت روان رابطه مثبت معنی دار وجود دارد (حقیقی، 1392، 386).
این یافته ها شاید بتواند نشان دهد که سرسختی یک نیاز اساسی برای افزایش بهزیستی اجتماعی است.
به طور کلی بهزیستی ارزیابی یک فرد از کیفیت تجربیات، آگاهی ها، ارتباط ها و سایر مسایل فرهنگی و مرتبط با ارزشمندیهای فرد در زندگی اوست (کییز و همکاران، 2002، 82).
ریان و دسی (2001) و دیگر پژوهشگران ابعاد گوناگونی از احساس بهزیستی را مورد دقت قرار داده اند.
چنانچه در سال 1948 سازمان بهداشت جهانی، بهزیستی اجتماعی را یکی از چند متغیر کلی سلامت فرد تعریف کرد. مدل چند وجهی کییز (1998، 2) از بهزیستی اجتماعی شامل پنج جنبه می شود که میزان کارکرد بهینه افراد را در عملکرد اجتماعی آنها معلوم می کند.
پنج عنصر یا جنبه ی بهزیستی اجتماعی از نظر کییز (1998، 2) یعنی پیوستگی، یکپارچگی پذیرش، تشریک مساعی و شکوفایی با اندازه های مربوط به سلامت روان مربوط هستند.
با توجه به آنچه گفته شد این پژوهش برآن است تا بداند آیا آموزش مهارتهای زندگی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی خانمهای خانه دار و شاغل اثربخش می باشد؟
- اهمیت و ضرورت پژوهش:
کییز (1998، 2) درک کیفیت، سازمان بندی و قابل فهم بودن دنیا را عنصر پیوستگی و کیفیت ارتباط با جامعه را عنصر یکپارچگی در نظر می گیرد.
- اهداف پژوهش:
هدف از این پژوهش کمک به زنان در راستای افزایش سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی برای افزایش توانایی در رویارویی با سختی ها و زندگی و مهارتهای ارتباطی می باشد.
1-5-1- هدف اصلی پژوهش:
بررسی تفاوت اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی
1-5-2- اهداف فرعی پژوهش:
- بررسی تفاوت سرسختی روان شناختی بین زنان شاغل و خانه دار
بررسی تفاوت بهزیستی اجتماعی بین زنان شاغل و خانه دار
فرضیه های پژوهش:
- فرضیه اصلی پژوهش:
آموزش مهارتهای زندگی بر سرسختی روان شناختی در زنان اثربخش می باشد.
آموزش مهارتهای زندگی بر بهزیستی اجتماعی در زنان اثربخش می باشد.
- فرضیه های فرعی پژوهش:
- میزان سرسختی روان شناختی در زنان شاغل و خانه دار متفاوت می باشد.
میزان بهزیستی اجتماعی در زنان شاغل و خانه دار متفاوت می باشد.
- متغیرهای پژوهش:
متغیر مستقل: آموزش مهارت های زندگی
متغیرهای وابسته: سرسختی روان شناختی، بهزیستی اجتماعی
متغیر تعدیل کننده: شغل
متغیر کنترل: جنسیت
متغیرهای مزاحم: تحصیلات، درآمد، وضعیت خانوادگی
- تعریف متغیرهای پژوهش:
1-8-1- آموزش مهارت های زندگی
تعریف نظری: مهارتهای 10 گانه زندگی عبارتند از: خودآگاهی – روابط بین فردی -ارتباط- تفکر نقادانه- تفکر خلاق- تصمیمگیری- حل مسئله- مقابله با فشار-مقابله با هیجانهای ناخوشایند- همدلی (اسمیت و گری، 2005).
تعریف کاربردی (عملیاتی): آموزش مهارت زندگی در این پژوهش برگزاری کلاس آموزش مهارت های زندگی به زنان شاغل و خانه دار در شهر رشت می باشد.
1-8-2- سرسختی روان شناختی
تعریف کاربردی: در این پژوهش سرسختی روان شناختی نمره ای است که آزمودنی در پرسشنامه سنجش سرسختی روان شناختی کیامرثی (1377) به دست می آورد.
1-8-3- بهزیستی اجتماعی: