بهبود عملکرد هدفی است که همه سازمان ها به دنبال آن هستند. برای رسیدن به این هدف باید شناخت کافی از توانایی ها و نقاط قوّت و ضعف خود و رقیبان داشته باشند، از اینرو لازم است به طور پیوسته عملکرد سازمان خود را ارزیابی نمایند. به همین دلیل امروزه اندازه گیری و ارزیابی کارآیی وظیفه مهمّی برای واحدهای تصمیم گیرنده به شمار می آید. در این بین دانشگاه آزاد اسلامی (واحد رشت) نیز از این قاعده مستثنا نبوده و با بررسی و ارزیابی کارآیی گروه های آموزشی آن می توان نقاط قوّت و ضعف آن ها را شناسایی نموده و پیشنهاد هایی برای بهبود عملکرد آن ها ارائه نمود. امروزه یکی از پذیرفته شده ترین روش ها برای ارزیابی عملکرد و اندازه گیری کارایی نسبی، روش “تحلیل پوششی داده ها ” می باشد. به کمک این مدل می توان واحد های کارا و ناکارا را از هم تفکیک نمود. واحدهای ناكارآ با توجّه به امتیاز به دست آمده قابل رتبه بندی می باشند اما واحدهای كارآ را با استفاده از مدل های كلاسیك نمی توان رتبه بندی کرد. بنابراین از روش اندرسون – پترسون (AP) جهت رتبه بندی این واحدها استفاده می کنیم.
با توجّه به مطالب گفته شده در این تحقیق سعی داریم به ارزیابی کارایی نسبی گروه های آموزشی دانشگاه آزاد رشت و رتبه بندی آن ها بپردازیم. در ادامه این فصل ابتدا به بیان مسئله پرداخته و پس از آن به سوالات تحقیق، چهارچوب نظری، روش تحقیق، محدودیت های تحقیق و در نهایت تعاریف و اصطلاحات را بیان می کنیم.
1-2 بیان مسئله
امروزه یکی از پذیرفته شده ترین روش ها برای ارزیابی عملکرد و اندازه گیری کارایی نسبی، روش “تحلیل پوششی داده ها ” می باشد. (Meng et al, 2008, 950) این تكنیك از تمامی مشاهدات گردآوری شده برای اندازه گیری كارآیی استفاده كرده و هر كدام از مشاهدات را
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
در مقایسه با مرز كارآ بهینه می كند. (فرید و همکاران، 1389، 311) تحلیل پوششی داده ها (DEA) روشی مناسب برای تعیین کارآیی نسبی مجموعه ای از واحدهای سازمانی است که دارای ورودی ها و خروجی های چندگانه اند، مانند مدارس یا شعب بانک. (Jahanshahloo et al, 2004, 284) تحلیل پوششی داده ها به تصمیم گیرندگان در تشخیص بین واحد های تصمیم گیری کارآمد و ناکارآمد در یک گروه همگن کمک می کند. در واقع این روش واحدها را به دو گروه کارآمد و ناکارآمد تقسیم میکند. (Jahanshahloo et al, 2010, 7483) دلایل متعددی برای مؤفقّیت DEA وجود دارد: این روش نا پارامتریک بوده و به تابع تولید و تعریف رابطه ورودی و خروجی آن نیاز ندارد، می تواند ورودی ها و خروجی های متعدد را به طور همزمان در نظر بگیرد، واحدهای کارآمد را از ناکارآمد متمایز کرده و الگوی مناسب برای واحدهای ناکارآمد فراهم میکند. (Lim et al, 2011,7665) از زمان ارائه روش تحلیل پوششی داده ها توسط چارنز، کوپر، و رودز (1978)، این روش به روشی کارآمد برای اندازه گیری کارآیی نسبی مجموعه واحدهای تصمیم گیری (DMU ها) که ورودی های متعدد برای تولید خروجی های چندگانه مصرف می کنند، تبدیل شد.( Azizi & Jahed,2011, 897) مدل تحلیل پوششی داده ها واحدهای تحت بررسی را به دو دسته كارآ و ناكارآ تقسیم می كند. واحدهای كارآ واحدهایی هستند که امتیاز كارآیی آنها برابر 1 می باشد. واحدهای ناكارآ با توجّه به امتیاز به دست آمده قابل رتبه بندی می باشند اما واحدهای كارآ با استفاده از مدل های كلاسیك قابل رتبه بندی نمی باشند. بنابراین از روش اندرسون – پترسون (AP) جهت رتبه بندی این واحدها استفاده می شود. (عالم تبریز،1389،17)
در نهایت این پژوهش سعی دارد پاسخی مناسب برای سوال اصلی پژوهش که به شرح زیر است، پیدا کند :
کارآیی نسبی گروه های آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت چگونه است؟
1-3 سوال های تحقیق
1-3-1 سوال اصلی
همانطور که در بالا ذکر شد، سوال اصلی این تحقیق اینست که : کارآیی گروه های آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی (واحد رشت) چگونه است؟
1-3-2 سوال های فرعی
- رتبه بندی گروه های آموزشی چگونه است؟
- دلایل احتمالی عدم کارآیی گروه های ناکارآ چیست؟
- واحد یا واحدهای الگو برای افزایش کارآیی گروه های ناکارآ کدامند؟
1-4 چهارچوب نظری
این تحقیق بر اساس مدل های تحلیل پوششی داده هاست. روش تحلیل پوششی داده ها ( DEA) روشی مبتنی بر برنامه ریزی خطی ناپارامتریک است که برای ارزیابی کارایی نسبی واحد های تصمیم گیری ( DMU’s) ، که وظایف یکسانی انجام می دهند و دارای ورودی ها و خروجی های چندگانه اند به کار می رود ، مانند سنجش و مقایسه کارایی نسبی واحد های سازمانی نظیر ادارات دولتی یک وزارت خانه ، مدارس ، بیمارستان ها ، فروشگاه های زنجیره ای ، شعب بانک ها و موارد مشابهی که در آن ها واحد های تصمیم گیری همگنی وجود دارند. (مومنی، 1389،147) همگن بودن واحد های تصمیم گیری یکی از مفروضات DEA است، که در گرو تامین سه اصل زیر است:
- انجام فعالیت های مشترک و داشتن اهداف یکسان.
- استفاده از ورودی های مشابه برای تولید خروجی های مشابه و یکسان.
- فعالیت در محیط مشابه. (Abd Aziz, et al, 2013, 542-543)